چکیده:
این مقاله با هدف بررسی ارتباط میان موازین بینالمللی رفاه و جنسیتگروی، سهم زنان و دوشیزگان مستحق از مزایای تأمین اجتماعی را حول دو هستة ارزشمحور و نیازمحور مورد توجه قرار داده است، با این نگاه که توسعة عادلانة آن راهگشای حمایت از زندگی شریف تهیدستان و برآوردن خواستههای مشروع آنها بدون تبعیض است. نوشتار حاضر با تکیه بر اسناد جهانی و رویة حقوق عمومی دولتها، سعی داشته فرایند تحول در حقوق تأمین اجتماعی سدة بیستویکم را همراه با جریان گذار نسلی، انقلاب جمعیتی و رشد تصاعدی آسیبها از عاملیتها و پویشهای اثرپذیر بر سرنوشت قشر آسیبپذیر نشان دهد. عدالت جنسیتی، با وجود اختلاف نظر در فاهمههای فرهنگی جهان نسبت به آن، پشتوانهای است برای اینکه در سیر سیاستگذاریهای داخلی کشورها همگان بتوانند به ظرفیتها و فرصتهای دو قلمروِ اشتغالمحور و حمایتمحور تأمین اجتماعی دسترسی داشته باشند. نتیجة پژوهش، کاستی اساسی بهکارگیری عدالت جنسیتی را در تفاوتزدایی از مستمندان، عدم ارائة شاخصهای رفاهی منصفانه و بهروز، در نظامهای اجتماعی ذکر کرده است.
This essay examins the relationship between international standards of welfare and genderism, the share of needy women and girls from benefits of social security round two cores of value-base and need-base in this view that its fair development has been paved to protect the honorable life of the poor people and fulfilling their legitimate demands indiscriminately. the present writing upon international documents and procedures of the public law of governments have tried to states the process of change in the 21st century social demonstrate social security law, along with the generational transition, the demographic revolution, and escalating growth of injuries from factors and dynamics that affect to determination of the vulnerable people. indespite differences opinions in universal cultural understandings,the gender justice is a supportive base for everyone in the domestic policy-making process for accessing to capacities and opportunities in both the employment-based and protection-based of the social security. The conclusion of the study indicated the fundamental usage of gender justice in eliminating the difference between the poor people and the lack of fair and up-to-date welfare indexs the social systems.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر در پي پاسخگويي به اين پرسش است که حقوق بين الملل رفـاهي با چه کنش ها و واکنش هايي در صيانت از حقوق تأمين اجتماعي بانوان بر مبناي موازين عدالت جنسيتي مواجه است ؟ يا اينکه عدالت جنسيتي تا چه حد مي تواند در ارتقا بخشيدن به نظام هاي رفاهي و برآوردن انتظارات معيشتي افراد مستمند تأثيرگذار باشد؟ قسمت هاي نخستين مقاله در ارائۀ تعاريف از مفاهيم اساسي بحث يعنـي عـدالت جنسـيتي و تـأمين اجتمـاعي بـه دو بخـش اشتغال محور و حمايت محور اختصاص داده شده است .
کميسيون حقوقدانان ديوان بين المللي دادگستري لاهه ، موضوع عـدم تفسـير واحـد را در ايـن خصوص طبق گزارش ٢٠١٤ اين گونه تحليل کرده است : تبيين عدالت جنسـيتي و اجـراي آن در نظام هاي رفاهي توسط دولت ها با تزلزل و ابهام همراه بوده ، چراکه نتوانسته انـد تغييـرات در حوزة جمعيتي را با اثرگذاري ها و اثرپذيري هايي در سياست هاي اجتماعي و حوزة حقوق تأمين اجتماعي انطباق دهند، ازاين رو نظام هاي تأمين اجتمـاعي کشـورها در التـزام بـه پايبنـدي بـه موازين عادلانه با کاستيهايي روبه رو هستند.
Philadelphia Declaration يعني رهايي از فقر و ترس ، متناظر با مواد ٢٢ و ٢٥ اعلاميـۀ جهـاني حقـوق بشـر مصـوب ١٩٤٨ تعهدات حمايتي را با رعايت استانداردهاي حداقلي حوزه هاي رفاه و تأمين اجتماعي در پرتو حقوق بين الملل قوام بخشيد که حمايت از اقشار آسيب پذير در برابـر ناملايمـاتي مانند فقر، بيکاري، بيوگي، ازکارافتادگي و دوران کهولت انساني را در اولويت بخـش هـاي سازماني و معاهده اي با تأسيس سازمان بين المللـي کـار در سـال ١٩١٩ و صـدور اعلاميـۀ فلادلفيا در سال ١٩٤٤ قرار داد.