چکیده:
مثنوی مولوی از نظر صورت و محتوا یکی از تفکّربرانگیزترین منظومه های عرفانیـداستانی در زبان فارسی است که به رغم تعلّق به سدۀ هفتم هجری، همچنان از جذابیت بسیاری در بین اندیشمندان و ادیبان برخوردار است. در این منظومه که عرفان اسلامی با استفاده از حکایتها و تمثیلهای کوتاه و بلند و گاه تو در تو به تحلیل و تبیین گذاشته شده از انواع طنزها نیز به فراوانی استفاده شده است، تا آنجا که این منظومه را بهدلیل تحلیل جزء به جزء داستانها و بهره گیری کامل از انواع طنزهای داستانی و موقعیتی، می توان یکی از کتابهای بی رقیب در حوزۀ ادبیات و عرفان بهشمار آورد. گرایش مولانا به این دو نوع طنز و به مقدار کمتر به طنزهای زبانی و ادبی، همانند سایر شاعران به قصد طنزپردازی انجام نمیگیرد. او بهدلیل اعتقاد به احسن بودن نظام خلقت و حکیمانهبودن آفرینش همۀ پدیدههای هستی، با نوعی رفتار طبیعی و به دور از هر گونه تعمّد به تصویر واقعیتهای زیستی و اجتماعی میپردازد و به تبعیت از این رفتار، طنز نیز که بخشی از کنشهای همیشگی انسانها در زندگی روزمرّه است به روایتهای او وارد می شود. به بیان دیگر، مولوی در مثنوی بهدلیل نگرش واقعیت گرایانه به انسان و اجتماع و پرهیز از افسانه های جنّ و جادو و انتخاب داستانهای به نسبت معمولی از دنیای انسانها که طنز نیز با آنها درآمیخته، هم به آموزههای صوفیانه و عرفان نظری، تا حدّ امکان جنبۀ عملی و باورپذیر می دهد و هم اثبات میکند که ذات زندگی همواره درآمیخته با مجموعه ای از طنزهای طبیعی است که زبان و ادبیات نقش چندانی در آفرینش آنها ندارند.
Rumi's Masnavi is one of the most thought-provoking mystical-fiction poems in Persian in terms of form and content, which, despite belonging to the seventh century AH, is still very attractive among thinkers and writers. In this system in which Islamic mysticism has been analyzed and explained using short and long and sometimes nested anecdotes and allegories, a variety of satires have been used extensively to the extent that this system has been analyzed due to analysis. One by one, the stories and the full use of all kinds of fictional and situational satires can be considered as one of the unrivaled books in the field of literature and mysticism. Rumi's tendency to these two types of satire, and to a lesser extent to linguistic and literary satire, is not done with the intention of satire, like other poets. Believing in the goodness of the system of creation and the wisdom of the creation of all the phenomena of existence, he depicts the biological and social realities with a kind of natural behavior, far from any intention, and following this behavior, Humor, which is part of the daily actions of human beings in everyday life, also enters his narratives. In other words, Rumi in Masnavi because of his realistic view of man and society and avoiding the myths of jinn and magic and choosing relatively ordinary stories from the world of humans with which humor is also mixed with Sufi teachings And theoretical mysticism gives as much practical and believable aspect as possible and also proves that the nature of life is always intertwined with a set of natural satires that language and literature have little role in their creation.
خلاصه ماشینی:
به بیان دیگر، مولوی در مثنوی بهدلیل نگرش واقعیتگرایانه به انسان و اجتماع و پرهیز از افسانههای جنّ و جادو و انتخاب داستانهای به نسبت معمولی از دنیای انسانها که طنز نیز با آنها درآمیخته، هم به آموزههای صوفیانه و عرفان نظری، تا حدّ امکان جنبۀ عملی و باورپذیر میدهد و هم اثبات میکند که ذات زندگی همواره درآمیخته با مجموعهای از طنزهای طبیعی است که زبان و ادبیات نقش چندانی در آفرینش آنها ندارند.
عاقلان گردند جمله کور و کر , , (همایی، 1376، ج1: 94) چرا در مثنوی مولوی انواع طنزهای رفتاری - موقعیتی و طنزهای داستانی فراوان است، اما انواع طنزهای دیگر بسیار اندک است؟ دلیل فراوانی این نوع از طنزها بیش از هر چیزی ناشی از این واقعیت ساده است که در ادبیات اسلامی و عرفانی و بسیاری از مکاتب دینی معمولاً برای اقناع مخاطبان عمومی از داستان بهعنوان جانشینی مشابه با زندگی بهمنظور القا و نمایش آموزهها استفاده میکنند.