چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی قصهدرمانی بر مولفههای خودنظمدهی تحصیلی (راهبرد مطالعه، هدفگزینی، خودارزیابی، کمکخواهی، مسئولیتپذیری و سازماندهی) در دانشآموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای بود. روششناسی: روش پژوهش، از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش دانشآموزان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای منطقۀ 5 تهران که در سال تحصیلی 1396-97در پایۀ هشتم مشغول به تحصیل بودند. از بین 180 دانشآموز پایۀ هشتم تعداد 30 آزمودنی برای تقسیم به گروههای آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) انتخاب و جایگزین شدند. سپس از هر دو گروه پیشآزمون مربوط به خودنظمدهی تحصیلی گرفته شد. پس از انجام مداخله برای گروه آزمایش (یعنی قصهدرمانی به مدت 8 جلسۀ پیاپی، هفتهای یک جلسۀ 75 دقیقهای)، هر دو گروه با استفاده از ابزار پژوهش مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پیشآزمون و پسآزمون، با استفاده از پرسشنامۀ خودنظمدهی سواری- عربزاده (1392) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در 8 جلسه راهبردهای قصهدرمانی آموزش داده شد. در حالیکه، در این مدت، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس درسطح معناداری 05/0 با استفاده از نرم افزار spss21 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که قصهدرمانی بر روی خودنظمدهی تحصیلی موثر و از بین مولفههای خودنظمدهی تحصیلی، قصهدرمانی تنها بر روی راهبرد حافظه و کمکطلبی اثر داشت (001/0>P). نتیجهگیری: برای بهبود مهارتهای شناختی افراد مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای روشهای قصهدرمانی موثر و کارآمد میباشد.
Purpose: The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of storytelling on the components of academic self-regulation (study strategy, goal setting, self-evaluation, seeking help, responsibility, and organization) in students with coping disorder. Methodology: The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population of the study was female students with Coping Disorder Disorder Disorder in Tehran Region 5 who were in the eighth grade in the academic year 1976-96. Out of 180 eighth grade students, 30 subjects were selected and divided into experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. Then, both groups received pre-test for academic self-regulation. After intervention for the experimental group (ie, storytelling for 8 consecutive sessions, 75 minutes a week), both groups were re-evaluated using the research tool. Participants in the pre-test and post-test were evaluated using the Arab-Zadeh Self-Regulatory Questionnaire (2013). The experimental group was trained in 8 sessions of storytelling strategies. However, during this time, the control group received no training. Data were analyzed by covariance analysis at the significant level 0.05 using spss21 software. Findings: The results showed that storytelling was effective on academic self-regulation and among the components of academic self-regulation, storytelling had only an effect on memory and helper-seeking strategy (P Conclusion: Effective and effective storytelling therapies are effective methods to improve cognitive skills of people with ADHD.
خلاصه ماشینی:
بنابراين هدف از پژوهش حاضر اثربخشي قصه درماني بر روي مؤلفه هاي خودنظم دهي تحصيلي دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي بود.
روش پژوهش طرح پژوهشي اين مطالعه ، نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن اثربخشي متغير مستقل يعني قصه درماني بر مؤلفه هاي متغير خودنظم دهي تحصيلي در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي مورد بررسي قرار گرفت .
از اين رو، فرضيه هاي پژوهش مبني بر تأثير قصه درماني بر مؤلفه هاي خودنظم دهي تحصيلي دانش آموزان دختر بين گروه آزمايش و کنترل مورد تأييد قرار مي گيرد .
بحث و نتيجه گيري در اين مطالعه ، به بررسي اثربخشي قصه درماني بر مؤلفه هاي خودنظم دهي تحصيلي(راهبرد حافظه ، هدف گزيني، خودارزيابي، کمک خواهي ، مسئوليت پذيري و سازماندهي) در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي که در پايۀ هشتم تحصيل ميکردند پرداخته شده است .
براساس جدول ٥، برنامۀ قصه درماني موجب افزايش همۀ مؤلفه هاي خودنظم دهي تحصيلي دانش آموزان در گروه آزمايش شده است .
همچنين ، از آنجا که روش مداخلۀ قصه گويي شامل موضوعات و مفاهيم مرتبط با تقويت شناخت اجتماعي و مهارت هاي ادراک نيات ديگران و پيامدهاي عمل خود نيز بوده است ، آموزش اين مفاهيم بر کاهش مشکلات برون نمود (نافرماني/ قانون شکني و بيش فعالي/ تکانشگري) کودکان اثرگذار بوده است (فلاح نژاد، کاظمي ، پزشک ، مجدرضايي و رسولي ، ١٣٩٥).