چکیده:
رویکرد زیستی ـ روانی ـ اجتماعی روانشناسی سلامت با نگاهی نقادانه به الگوی زیستی ـ پزشکی غالب در قرن نوزدهم، که تنها عوامل زیستی را در سببشناسی و درمان بیماریها مورد توجه قرار میداد، گام بلندی در جهت پیشگیری و درمان بیماریها برداشت. بر اساس این دیدگاه، شاخۀ پژوهشی ایمنیشناسی عصبی ـ روانی گسترش یافت که رابطۀ متقابل میان عوامل روانشناختی، نظامهای عصبی ـ درونریز و دستگاه ایمنی را مورد مطالعه قرار میدهد. یکی از مؤلفههای روانشناختی مهمی که میتواند چگونگی ارتباطات فرد با سایرین و همچنین راهبردهای تنظیم هیجانی وی، و متعاقب آن دستگاه ایمنی، را در سرتاسر زندگی به شدت تحت تأثیر قرار دهد سبک دلبستگی فرد است. در این مرور کوتاه چگونگی نقش فرایند دلبستگی در کارکرد دستگاه ایمنی و مسیرهای مختلفی را که دلبستگی به واسطۀ آنها بر بدن تأثیر میگذارد مورد بررسی قرار دادیم. به طور کلی بررسی پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه حکایت از آن دارد که سبکهای دلبستگی ناایمن در سه سطح محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنال، ساختارهای عصبی و فرایندهای اپیژنتیک بر عملکرد دستگاه ایمنی تأثیر میگذارند که جزئیات و چگونگی آن تشریح شده است.
The bio-psycho-social approach to health psychology adopted a critical view of the bio-medical model. That was the dominant model of the 19th century. It was presumed that biological factors those the only etiological and therapeutic factors contributing to diseases and took a significant step toward the prevention and treatment of diseases. The field of psychoneuroimmunology was developed based on this approach, which studies the interplay of psychological factors, neuroendocrine systems, and the immune system. Attachment is one of the most important psychological factors influencing one’s relationships, emotion regulation strategies, and immunological systems throughout their life. In this short review, we scrutinized the role of attachment in the function of the immune system and different pathways through which attachment affects our body. In sum, the literature review showed that insecure attachments influence the immune system on three levels: The hypothalamus-Pituitary-Adrenal axis, neural structures, and epigenetic processes. Details and procedures are discussed.
خلاصه ماشینی:
ايمنيشناسي عصبي ـ رواني فرايند دلبستگي: مطالعۀ مروري Psychoneuroimmunology of Attachment: A review study مرتضي فياضي (نويسنده مسئول ) Morteza Fayazi* PhD student of health psychology, Kharazmi دانشجوي دکتري روانشناسي سلامت ، دانشگاه خوارزمي ، تهران ، ايران .
مسيرهاي ايمنيشناسي عصبي ـ رواني دلبستگي هرچند شواهد اندکي نشان داده است که تحت برخي شرايط دلبستگي ايمن ميتواند افراد را در معرض خطر بيشتري براي مسائل سلامت قرار دهد ـ به عنوان نمونه افرادي که نقش مراقب والدين مبتلا به بيماري صعب العلاجي را عهده دار هستند ممکن است نسبت به مسائل سلامت آسيب پذيري بيشتري داشته باشند (الريچ و کاسيدي ،٢٠١٩١) ـ اما عمدة پژوهش ها به مطالعۀ رابطۀ ميان تجارب نامطلوب در کودکي و مشکلاتي که به طور مستقيم يا غيرمستقيم به سبک دلبستگي مربوط ميشوند با مشکلات سلامت پرداخته اند که از ميان #$ يافته هاي آنها ميتوان به اين موارد اشاره کرد: آسيب پذيري بيشتر نسبت به ويروس هرپس (فاگوندز١و همکاران ، ٢٠١٤)، مشکلات قلبي و فشار خون (ارنتال ، فريدريچ و شانبرگ ،٢ ٢٠١١)، مشکلات خواب (کارميچل و ريز،٣ ٢٠٠٥)، مشکلات تنفسي (هوگز٤و همکاران ، ٢٠١٧)، اختلالات عصب شناختي کارکردي حرکتي ٥ ( ويليامز٦ و همکاران ، ٢٠١٨)، روان پريشي (دبانه ٧ و همکاران ، ٢٠١٦)، سرطان (دماکاکز، کروزس و بيدالف ،٨ ٢٠١٨)، دردهاي مزمن (ديويس ٩و همکاران ، ٢٠٠٩)، اختلال استرس پس از آسيب ١٠(PTSD) (مارشال ١١و فرازير، ٢٠١٩) و حتي مرگ و مير زودرس (بليس ١٢و همکاران ، ٢٠١٤).