چکیده:
اقلیم کردستان عراق یکی از مناطقی است که طی سالهای بعد از 2003 در بُعد توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ازسوی محققان مورد توجه قرار گرفته است. مقامات سیاسی اقلیم با سخن به میان آوردن از توسعه تلاش داشتهاند خود را بهعنوان یک دولتتوسعهگرا جلوه دهند. از این رهگذر مسئله مورد توجه مقاله حاضر پردازش به همخوانی مدل توسعه اقلیم کردستان در چارچوب مدل دولت توسعهگراست. در این راستا پرسش اصلی این است که مهمترین موانع و ظرفیتهای توسعه در اقلیم کردستان عراق، در چارچوب نظریه دولت توسعهگرا کداماند؟ در پاسخ به این پرسش اساسی، این فرضیه مطرح است که مهمترین ظرفیتهای دولت توسعهگرا در اقلیم عبارتاند از؛ وجود نخبگان توسعهگرای مصمم، جامعه مدنی ضعیف و تابع و برخورداری از ویژگیهای اولیه دموکراسیهای سیاسی و از مهمترین موانع ظهور دولت توسعهگرا برای نیل به توسعه نیز میتوان مدیریت ضعیف منابع اقتصادی دولتی و غیردولتی، عدم خودمختاری نخبگان سیاسی و نهادهای دولتی، فقدان بوروکراسی اقتصادی قوی و صلاحیتدار، ناتوانی در سرکوب حقوق مدنی، بزرگنمایی از مشروعیت حکومت و عملکرد آن و درنهایت عدم حاکمیت یک حزب سیاسی بر حکومت اقلیم را نام برد. درمجموع، بنابر یافتههای پژوهش با وجود نزدیکیهای قابل توجه، مدل توسعه اقلیم کردستان در قالب مدل دولت توسعهگرا قابل خوانش نیست. روش گردآوری دادهها در پژوهش حاضر کتابخانهای ـ اسنادی است و روش تجزیهوتحلیل دادهها، توصیفی ـ تحلیلی بوده است. با این مضمون که بخشی از پژوهش در قالب توصیفات تاریخی خواهد بود و بخش دیگر، به تحلیل وقایع براساس مبانی نظری رساله اختصاص دارد.
Kurdistan Region, Iraq is one of regions in the world that has attracted the attention of the scholars and researchers to its economic, political and social development since 2003. Accordingly, the Kurdish officials have always been trying to illustrate their region’s enhancement as a developmental state for years. From this standpoint, the article sheds light on the extent of the balance between the development models of the Kurdistan Region with the developmental state framework. To evaluate that, the article’s main question is, “Based on developmental state framework, what are the main obstacles and capacities of Kurdistan Region’s development?” To tackle the question, the article’s hypothesis is this, “the main capacities of the Kurdistan’s developmental state features include Determined Developmental Elites, Weak and Dependent Civil Society, and Benefited from primary political democracy features, on the other hand, the main obstacles of the Kurdistan region’s developmental states features include Deficiency in Governmental and Nongovernmental Economic Resources Management, Dependency of the Political Elites and Governmental Institutes, the lack of a Strong and Competent Economy Bureaucracy, Unable to Oppress the Civil Rights, Exaggerating at the Government’s Legitimacy and its Performance, and the lack of one Political Party-Oriented rule over the region.” The findings revealed that, despite the fact that there are some coincidences, the process of Kurdistan development does not adapt to the developmental state model. The Method of data collecting is secondary sources – the library sources- and the method of data analysis is descriptive-analytical. In this regard, some parts of the article is based on historiography and the other part is theoretical based on the developmental events in the region since 2003.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا پرسش اصلي اين است که مهم ترين موانع و ظرفيت هاي توسعه در اقليم کردستان عراق ، در چارچوب نظريه دولت توسعه گرا کدام اند؟ در پاسخ به اين پرسش اساسي، اين فرضيه مطرح است که مهم ترين ظرفيت هاي دولت توسعه گرا در اقليم عبارت اند از؛ وجود نخبگان توسعه گراي مصمم ، جامعه مدني ضعيف و تابع و برخورداري از ويژگيهاي اوليه دموکراسيهاي سياسي و از مهم ترين موانع ظهور دولت توسعه گرا براي نيل به توسعه نيز ميتوان مديريت ضعيف منابع اقتصادي دولتي و غيردولتي، عدم خودمختاري نخبگان سياسي و نهادهاي دولتي، فقدان بوروکراسي اقتصادي قوي و صلاحيت دار، ناتواني در سرکوب حقوق مدني، بزرگ نمايي از مشروعيت حکومت و عملکرد آن و درنهايت عدم حاکميت يک حزب سياسي بر حکومت اقليم را نام برد.
بنابراين دولت هاي توسعه گرا (Developmental States) را ميتوان دولت هايي ناميد که سياست آنها قدرت ، استقلال و ظرفيت کافي را در کانون توجه براي شکل دهي، پيگيري و تشويق به دستيابي به اهداف توسعه اي مشخص ميکند، حال خواه با ايجاد و ارتقا شرايط و براي رشد اقتصادي يا با سازمان دهي متمرکز يا ترکيبي از اين دو.
1. This article has been taken from the Ph. D dissertation of the Corresponding author entitled, “The Theory of Developmental State and Political Economy of the Kurdistan Region, Iraq” at International Relation Department, University of Tehran.