چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاقهای غیرمنتظره بود. روش پژوهش: مطالعۀ حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریۀ پدیدارشناسی و تکنیک مصاحبههای نیمهساختار یافته و مسئله محور، به بررسی و شناخت فرآیند بروز طلاقهای غیرمنتظره پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را زنان با طلاق غیرمنتظره و یکجانبه ساکن شهر تهران تعداد 7 زن که تجربه طلاق غیرمنتظره داشتند با شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمهساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند؛ برای تبیین و تحلیل دادهها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد. یافتهها: پس از مصاحبه با زنان مطلقه و تحلیل و استخراج دادهها، 162 کد اولیه، 11 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی شد. مضمون اصلی ازدواج یک تعهد مادامالعمر دو مضمون فرعی باور به تداوم و ثبات ازدواج و باور به داشتن یک زندگی خوب اما مواجه شدن با بدترین اتفاقات را در برگرفت. دومین مضمون اصلی یعنی تغییرات رابطه از بهترین دوست تا غریبه کامل نیز دارای پنج مضمون فرعی پایان ناگهانی و غیرمنتظره، دوگانگی پیامها و بازیهای روانی، شکسته شدن فرضیات، خیانت و نقش مسائل و طلاق خانواده اصلی در طلاق شرکتکنندگان را شامل شد. فرایندهای عاطفی شرکتکنندگان به طلاق غیرمنتظره نیز به عنوان سومین مضمون اصلی خود دارای دو مضمون فرعی واکنشهای عاطفی به ترک شدن و آسیبهای طلاق غیرمنتظره بود و چهارمین و آخرین مضمون اصلی بازسازی زندگی و سازگاری با طلاق بود که دو مضمون فرعی روشهای کارآمد سازگاری با طلاق و روشهای ناکارآمد سازگاری با طلاق را شامل شد. نتیجهگیری: تجربه طلاق در زنان به معنای قرارگیری در چتری از آسیبپذیریهای فردی، اجتماعی و بروز پیامدهای مختلفی است که آنان را به بهرهگیری از مکانیسمهای حفاظتی همانند مذهب، پنهانکاری و تلاش برای سازگاری با شرایط جدید و کاهش آسیبهای روانی، اجتماعی و جنسی سوق میدهد.
Objective: The aim of this study was to explain the lived experience of divorced women with unexpected divorces. Methods: The present study, with a qualitative approach based on contextual theory and semi-structured and problem-oriented interview techniques, has investigated and identified the process of occurrence of unexpected divorces. The statistical population of this study was women with unexpected and unilateral divorce living in Tehran. Seven women who experienced unexpected divorce were selected by purposive sampling method. These individuals were examined in depth using semi-structured interviews; The foundation data approach was used to explain and analyze the data. Results: After analyzing the data, the interview with divorced women and its analysis led to the identification of 162 primary codes, 11 sub-themes and 4 main themes. The main theme of marriage is a lifelong commitment. Two sub-themes include believing in the continuity and stability of marriage and believing in having a good life but facing the worst. The second main theme, relationship changes from best friend to complete stranger, also included five sub-themes of sudden and unexpected ending, duality of messages and psychological games, breaking of hypotheses, betrayal and the role of the main family, and divorce in participants' divorces. Participants' emotional processes to unexpected divorce as their third main theme had two sub-themes of emotional reactions to leaving and the harms of unexpected divorce, and the fourth and last main theme was reconstruction of life and coping with divorce, which were two sub-themes of efficient methods of coping with divorce. Inefficient methods of coping with divorce were included. Conclusion: The experience of divorce in women means being under the umbrella of individual and social vulnerabilities and the occurrence of various consequences that lead them to take advantage of protection mechanisms such as religion, secrecy and trying to adapt.
خلاصه ماشینی:
آرزو بیان کرد که علیرغم این پیام ها و بازیهای روانی که راه میانداخت اما من به او اعتماد داشتم و فکر میکردم این حرف ها و رفتارهاش به خاطر مشکلات دوره کودکی او هست و باید صبوری کنم اما وقتی مهریه ام را بخشیدم و وکالت برای خونه را به او دادم همه چیز تغییر کرد و تقاضای طلاق داد؛ و من متحیر شدم ، احساس کردم که فریب خوردم و اینکه چقدر من ساده بودم زهره (شرکت کننده اول ) دراین باره گفت که وقتی متوجه خیانت همسرم شد همه باورهام فروریخت و اعتمادم از او سلب شد اما او گفت که اشتباه کرده و من وزندگیش را دوست دارد و من به خاطر دوست داشتن او به خودم و او فرصت دادم و او سعی میکرد که اعتماد مرا جلب کنه ، زودتر خونه میومد، باهم بیشتر وقت میگذروندیم و تمام تلاش بر این بود که دوباره اعتماد مرا جلب کنه اما بعد متوجه شدم که این یک بازی بود تا من متوجه ادامه رابطه اش با شخص دیگه نشوم .