چکیده:
اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیدهای است که حاوی یک الگوی فراگیر بیثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگسالی آغاز میشود. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبکهای دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجیگری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاههای شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و پرسشنامه ارزیابی ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی بودند. دادههای پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان بهعنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی را بهطور جزئی تحت تأثیر قرار میدهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان بهعنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبکهای دلبستگی و ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی را بهطور جزئی تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجهگیری کلی سبکهای دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجیگری تنظیم هیجان بهطور مجزا میتوانند ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی را پیشبینی کنند.
Borderline personality disorder is a complex and serious mental disorder that contains a pervasive pattern of instability in interpersonal relationships, self-image, emotions, and impulsivity that begins in early adulthood. The aim of this study was to predict the characteristics of borderline personality disorder based on their attachment and differentiation styles through emotion regulation. The study population was all students of Tehran universities with a sample of 372 who were selected using available sampling method. Data collection tools were Drake Short Form of Self-Differentiation Scale (2011), Hazen and Schiver Adult Attachment Questionnaire (1987), Gratz and Roemer Emotional Difficulty Scale (2004), and Borderline Personality Disorder Characteristics Questionnaire. Research data were analyzed using correlation and regression methods. The results showed that the difficulty in regulating emotion as a mediating variable partially affects the relationship between self-differentiation and attachment styles with borderline personality disorder traits. Therefore, in a general conclusion, it can be said attachment styles, self-differentiation were mediated by emotion regulation, may predict the characteristics of borderline personality disorder independenly
خلاصه ماشینی:
از اين رو با توجه به نتايج فوق در يک نتيجه گيري کلي سبک هاي دلبستگي و تمايزيافتگي خود با ميانجي گري تنظيم هيجان به طور مجزا مي توانند ويژگي هاي اختلال شخصيت مرزي را پيش بيني کنند.
فخاري ٤٢ و همکاران (١٣٩٣) در يک پژوهش به بررسي ويژگي هاي روان سنجي فرم کوتاه پرسش نامه تمايزيافتگي خود در دانشجويان ايراني پرداختند که نتايج نشان داد که ضرايب همبستگي عامل هاي مقياس تمايزيافتگي (جايگاه من ، واکنش پذيري هيجاني ، هم آميختگي با ديگران و برش هيجاني ) با نمره کل به ترتيب ٠/٥٦، ٠/٦٣، ٠/٨٢ و ٠/٥٧ بود که در سطح ٠/٠١ معنادار هستند که به عنوان شاخصي از روايي سازه تلقي مي شود.
کرماني مامازندي و طالع پسند (١٣٩٧) يک پژوهش براي بررسي ويژگي هاي روان سنجي مقياس دشواري تنظيم هيجان در دانشجويان دانشگاه سمنان انجام داده اند که نتايج حاصل از بررسي نشان داد که اعتبار اين مقياس با استفاده از روش همساني دروني و ضريب آلفاي کرونباخ در دامنه ٠/٦٣ تا ٠/٧٥ است که نشان از اعتبار قابل قبول نسخه فارسي اين مقياس است .
رابطه بين تمايزيافتگي خود و سبک هاي دلبستگي با ويژگي هاي اختلال شخصيت مرزي با وارد کردن دشواري در تنظيم هيجان به عنوان متغير ميانجي تغيير کرده است (’c).
The impact of self-reported childhood trauma on emotion regulation in borderline personality disorder and major depression.
The protective role of attachment security for adolescent borderline personality disorder features via enhanced positive emotion regulation strategies.
Childhood Emotional Abuse and Borderline Personality Disorder Features: The Mediating Roles of Attachment Style and Emotion Regulation.
Adult attachment and emotion dysregulation in borderline personality and somatoform disorders.