چکیده:
در دوران متقدم روشهای مختلفی برای دریافت حدیث وجود داشته است که از آنها به شیوههای تحمل حدیث یاد میشود. در سنت اخذ حدیث، طریق تحمل در اعتبار حدیث مؤثر بوده است. اگرچه اجازه، مکاتبه و وجاده به عنوان طرق تحمل حدیث، از اعتبار پایینتری نسبت به سماع و قرائت برخوردار بوده، اما این طرق در آثار حدیثی شیخ صدوق به کار گرفته شده است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی کاربرد و اعتبار این سه طریق نزد صدوق را مورد مطالعه قرار داده تا پایبندی وی در ذکر طرق و تأثیرگذاری آن بر اعتبار روایات را نمایان سازد. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان میدهد که اجازه در دو نوع مطلق و مقرون با سایر طرق تحمل حدیث، از درجه اعتبار متفاوتی برخوردار بوده است و تنها اعتبار اجازه مطلق محل بحث است. صدوق به دلایل عدم دسترسی به شیخ یا عدم زمان کافی برای سماع حدیث، متوسل به روشهای اجازه مطلق و مکاتبه شده است. وی در اکثر موارد با لفظ اخبرنا و قیود دیگر بر طریق تحمل غیرمعمول خود، تصریح کرده است. وی قائل به عدم اعتبار وجاده بوده و تنها در نسخه اصلی توقیعات با خط معصوم (ع) وجاده را معتبر دانسته است.
There have been various methods of receiving hadith in the earlier period, which are called methods of tolerating (learning with difficulty, Arabic: تحمل الحدیث) hadith. The method of tolerating (learning with difficulty) through the validity of the hadith has been effective in the tradition of obtaining hadith. Although permission, correspondence and finding (Arabic: وجاده) as ways of tolerating hadith have a lower validity than listening and reciting, but these methods have been used in the hadith works of Shaykh al-Saduq. This research has studied the application and validity of these three methods using descriptive-analytical method before Saduq to show his adherence in mentioning the methods and its effect on the validity of narrations. The results of this study show that permission in two absolute and conjugated (connected) types with other methods of tolerating the hadith has a different degree of validity and only the validity of absolute permission is the subject of discussion. Al-Saduq has resorted to the methods of absolute permission and correspondence due to lack of access to al-Shaykh or lack of time to listen to the hadith. He has stipulated (clarified) through his unusual tolerating method with the word [we were informed, Arabic: اخبرنا, Romanized: ukhbirna] and other statements in most cases. He believed in the invalidity (the lack of credibility) of finding (Arabic: وجاده) and has considered the finding valid only in the original version of the scripts (Arabic: التوقیع, Romanized: al-tawqi‘at) with the Infallible's (al-Maʿsum) handwriting.
خلاصه ماشینی:
اگرچه اجازه ، مکاتبه و وجاده بـه عنـوان طـرق تحمل حديث ، از اعتبار پايين تري نسبت به سماع و قرائت برخوردار بوده ، اما اين طرق در آثار حديثي شيخ صدوق به کار گرفته شده است .
فراوانـي اسـتفاده از الفـاظ سـماع ١ توسط صدوق و ساير مشايخ موجود در اسناد وي ، بر اين مطلب تصـريح مـي کنـد کـه مشايخ حديثي ، حداقل تا قرن چهارم ، از بهتـرين شـيوه هـاي تحمـل حـديث در انتقـال احاديث بهره برده اند؛ شيخ صدوق ، علاوه بر شـيؤە سـماع ، قرائـت را نيـز بـه کارگرفتـه است ، مانند قرائت کتاب الرحمه بر استادش ابن وليد، که تأييد استاد را نيز درپي داشته است (ابن بابويه ١٣۷۸: ٢١/٢-٢٢).
نظرات مختلفي در مورد تعاريف هر يک ارائه شده است ، برخي گفتـه انـد منظور از مشايخ حديثي ، کساني هستند که شـاگرد بـه شـيؤە سـماع يـا قرائـت از آنـان ۹ حديث روايت کرده است ؛ و منظور از مشايخ اجازه ، افرادي هستند که به شاگرد اجازه نقل کتاب يا احاديث آن را -بدون سماع و قرائت و ديگـر روش هـاي تحمـل حـديث - داده باشد (فقيهي ، ١٣٨۴)؛ برخي شيخ اجازه بودن را مشروط بر اجـازٔە شـيخ ، بـراي نقـل روايت کتاب مشهور يـا کتـاب غيـر مشـهور دانسـته انـد (فـلاح زاده ، ۱۳۸۳: ۸۳).