چکیده:
ابداع به عنوان یکی از صفات فعلیه خداوند همیشه ایام مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار داشته و شخصیت های برجسته ای چون کندی، فارابی، ماتریدی،صدوق، ابن سینا، طبرسی، سهروردی و ... ابداع را به بحث و بررسی نشسته اند. برخی به تعریف حداقلی از ابداع بسنده کرده و شماری تعریف حداکثری ابداع را ضروری می شناسند. در این میان علامه طباطبایی به عنوان یکی از شخصیت های برجسته تفسیری، فلسفی و کلامی عصر حاضر به مناسبت کاربرد کلمه بدیع و برخی مشتقات بدع، به بحث در مورد ابداع می پردازد . ایشان ابداع را از صفات فعلیه خداوند می شناسد . بدیع را به معنای مبدِع می داند و این همانی مبدِع، فاطر و خالق را برنمی تابد. در نگاه علامه، ابداع ایجاد بدون نمونه ، بدون زمان، بدون تقلید ، بدون علل و بدون مثل است . نوشتار پیش رو با روش توصیفی و مطالعه کتاب خانه ای صورت گرفته است و هدف نهایی زدودن اختلافات لفظی در تعریف ابداع و تقریب نظریات است .
خلاصه ماشینی:
مقالۀ پژوهشی محمد بهرامی 1 اصطلاح شناسی ابداع در نگاه علامه طباطبایی* تاریخ دریافت: 15/11/1398 تاریخ پذیرش:24/11/1400 چکیده ابداع به عنوان یکی از صفات فعلیۀ خداوند همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار داشته و شخصیتهای برجستهای چون کندی، فارابی، ماتریدی، صدوق، ابنسینا، طبرسی، سهروردی و غیره بحثهای مختلفی را دربارۀ آن مطرح کردهاند.
(همان، 8: 362) نویسندۀ المیزان ابداع را فعل حضرت حق (طباطبایی، [بیتا]، 19: 112-111) و «على غير مثال سابق» معرفی میکند (همان: 102؛همان، 7: 94) و تمامی موجودات را بدیعالوجود میخواند (همان، 1: 263) ایشان به استناد حصر در آیۀ شریفۀ «إِنَّهُ هُوَ يبْدِئُ وَيعِيدُ»(البروج/13) ابداع را خاص حقتعالی میداند (همان،20: 253) و غیر خداوند را ناتوان از ابداع معرفی میکند (همان، 7: 117-116) و ازاینرو اطلاق باری و بدیع را به صورت مستقل و غیرمستقل به هیچ روی در حق خداوند روا نمیبیند و وقوع چنین اطلاقی را در قرآن منکر است؛ این در حالی است که اطلاق صفات و افعالی چون علم، قدرت، حیات، خلق، رزق، احیاء و مشیت بر غیرخداوند را به صورت غیرمستقل، باور دارد.
(همان،2: 112) اما از آن جهت که ابداع خداوند تدریجی نیست، نتیجه میگیریم در موجودات تدریجی، جهتی غیرتدریجی وجود دارد که با آن جهت از حق تعالی صادر میشوند و به همین دلیل خداوند میفرماید: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ» (يس/82) و یا « وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» (القمر/50) (طباطبایی، [بیتا]،1: 261) استناد به آیۀ شریفۀ «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ َ فَيكُونُ »(بقره/117) در نفی ادعای اهل کتاب «وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا» (بقره /116) از آن جهت نیست که علامه، ابداع را در مورد تمام موجودات جاری نمیداند، بلکه به دلیل آن است که فرزندداری به عنوان امری طبیعی، جسمانی و تدریجی با حقیقت ابداع به عنوان ایجاد بدون نمونۀ قبلی، تقلید، تدریج و علل، ناسازگار است.