چکیده:
در گسترة ادبیات تطبیقی، شعر صائبتبریزی و فاضلنظری از بسیاری جهات - به ویژه اینکه هر دو پیرو سبک هندی هستند- قابل مقایسه است. یکی از نقاط مشترک این دو شاعر فارسیزبان کاربرد هنرسازههای مشترک در اشعارشان است. هنرسازه از اصطلاحات فرمالیسمهای روس است که اثر ادبی را حاصل بههم پیوستن هنرسازههای ادبی که شامل بدیعیات لفظی و معنوی میشود، میدانند. از آنجا که اشعار سبک هندی با تار و پود هنرسازهها پدید آمده است، دراین پژوهش تنها به آن دسته از هنرسازههایی پرداخته شده که بیشترین بسامد را در اشعار دو شاعر موردنظر داشتهاست. اسلوبمعادله، استعاره، ایهام، تشبیه و حسآمیزی از جمله هنرسازههای بررسیشده از لحاظ بسامدی و مضمونی در گزیده اشعار صائبتبریزی و چهار دفتر شعری فاضلنظری است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که نظری در کاربرد آرایههای ادبی از صائب تأثیر پذیرفته و تصویرهای حاصل از به کاربستن این هنرسازههای مشترک با توجه به اینکه جولانگاه موضوعی هر شاعر متفاوت است، در نوع و زمان خود بدیع و بیسابقه مینماید، هرچند که اشتراکات لفظی در این هنرسازهها بسیار است. روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل کمی و کیفی هنرسازههای مشترک دو شاعر است و هدف آن بررسی میزان بسامد این هنرسازهها در جامعة آماری معین است.
In Indian style comparative literature, the poems of Saeb Tabrizi and Fazel Nazari are comparable through various approaches. One of the common grounds in the poems of these two poets is the use of common literary devices. The term literary device comes from Russian Formalism. This school considers any literary work to be a combination of literary devices, which is consisted of figures of speech and sound techniques. Because the Indian style uses of many literary devices, this research studies those devices that are the most frequent in the poems of these two poets. Osloob Moadele, Metaphor, Iham, Simile, and Synesthesia are among the devices that are studied in the poems of Saeb Tabrizi and Fazel Nazari for the purpose of finding the frequency and the meaning. The results of this study show that Nazari has been influenced by Saeb in using figures of speech and considering that the thematic field of each poet is different the result of using these common literary devices is unique in their own time and style, even though there are many overlaps in using these literary devices. The method of this research is based on quantitative and qualitative analysis of common literary devices in the poems of these two poets and its goal is to analyze the frequency of these devices in the specified statistical population.
خلاصه ماشینی:
دراين ميان سبک شخصي نظري در شعرهايش اسلوب و شاخصه هاي کلي سبک هندي را داراست و هنرسازه هاي او و صائب اشتراکات زيادي دارد؛ بنابراين توجه به اين مقوله که در بطن فرم شعر جريان دارد، در مطالعه و تحقيق هاي ادبي اشعار شاعران گذشته و معاصر اهميت فراواني دارد.
علاوه براين چون لفظ هنرسازه که ريشه در نظريۀ فرماليسم روسي دارد، از زبان شفيعيکدکني ديرگاهي نميانجامد که بيان شده است -هرچند که در زمينۀ صنايع لفظي و بديعي به صورت توصيفي و کلي منابع فراواني وجود دارد ـ بنابراين پژوهش هاي اندکي دراين باره انجام گرفته است و به طور خاص و علمي با توجه به بيان ايشان و با اين موضوع خاص هيچ پيشينه اي يافت نگرديد.
دراين بين ، از ميان شاعران مختلف سبک هندي به استاد آنها يعني صائب تبريزي نظر داشته است و در ساخت هنرسازه هاي ادبي با او اشتراکات فراواني دارد.
» (فلاح و زارعي، ١٣٩٤: ٦٥ ـ ١٦٤) دراين ميان از شاعران سبک هندي، صائب بيش از بقيه به کاربرد هنرسازه هاي بارز و شاخصه هاي اصلي سبک هندي در آثار خود التفات داشته است و بيشک شاعر روشن فکري همچون فاضل نظري در طرز کار سبکي خود به چيره دست ترين شاعر آن سبک رجوع ميکند و با او اشتراکات فراواني دارد.
» (شفيعيکدکني، (112 :1396 معني بسيار را از لفظ کم جان ميدهم بحر را در کاسۀ گرداب جولان ميدهم (صائب تبريزي، ١٣٩٥: ٨) ازاين رو اين هنرسازه در اشعار دو شاعر از پربسامدترين آرايه هاست و انواع مختلف آن همچون ؛ استعارة فعلي، استعارة مصرحه ، استعارة مکنيه ـ به ويژه از نوع تشخيص که از بارزترين ويژگيهاي سبک هندي است ـ دست مايۀ تصويرآفريني آنها شده است .