چکیده:
در دوره قاجاریه ایران نقطه سیاست همگرایی روس وانگلیس محسوب می شد. به سبب اهمیت استراتژیکی و مؤلفه های مهم ژئوپلیتیکی ایران چون موقعیت کریدوری چهارراه تلاقی ابرقدرت ها دولت حائل نقش ضربه گیر برخورد ابرقدرت هاو مسألة هند و نیز بحرانِ افغانستان در شرق و جنگ های قفقاز در شمال غرب، فشارها و تهدیدات سیاسی، امنیتی و اقتصادیِ خارجی از چهار جهت روسیه از سوی شمال، هندِ بریتانیا و افغانستان از سوی شرق، عثمانی ها از سوی غرب و بریتانیا از سوی جنوب در خلیج فارس بر دولت های قاجاریه وارد می شد .انگلستان وروسیه همواره به دنبال تجزیه ایران بودند زیرا ایران بزرگ در منطقهای که بر شاهراه حیاتی جهان تسلط دارد بنیان یافته است. در قرار داد۳۱اوت 1907 ۸ شهریور۱۲۸۶شکه با روسیه تزاری منعقد کرد ایران را به سه منطقه تحت نفوذ خود و روسیه و بیطرف تقسیم وایران را کاملاً تحت الحمایه خود نمود. هرچندکه برتمامیت ارضی ایران واستقلال ونظم وپیشرفت کشور تاکید شده بود.امااین قراردادتاانقلاب اکتبر روسیه ۱۹۱۷ سبب شدتادو کشور استعماری سیاست خارجی خودرا براساس این قرارداد تنظیم کرده وهمکاری نزدیکی درقبال مشروطه هدایت شده درایران انجام دادند.
During the Qajar period, Iran was considered the point of Russian-British convergence policy. Due to Iran's strategic importance and important geopolitical components, such as the location of the crossroads of the superpowers, the government plays a shocking role in the confrontation between the superpowers and the Indian issue, as well as the Afghan crisis in the east and the Caucasus wars in the northwest. Russia came from the north in four directions, British India and Afghanistan from the east, the Ottomans from the west and Britain from the south in the Persian Gulf to the Qajar states. Which dominates the vital highway of the world. In the treaty of August 31, 1907, he concluded an agreement with Tsarist Russia, dividing Iran into three regions under his influence and Russia, and neutralizing it completely, and completely protecting Iran. However, the territorial integrity of Iran and the independence, order and development of the country were emphasized.
خلاصه ماشینی:
در طول نظام سلطه جهاني امپراتوري هاي اروپايي، اروپا فضاي انساني متمدن را شکل مي داد و بقيه مناطق سطح زمين بويژه در آفريقا و بخش هايي از آسيا به عنوان يک منطقه سرحدي بسيار وسيع محسوب مي شدند که توسط اين قدرت ها تصرف و براي منافع اروپاييان متمدن مي شدنددر اواخـر سـده بيسـتم مـيلادي، دولـت آلمـان در صـدد برآمـد بـراي نفـوذ در خاورميانه پايگاهي در خليج فارس ايجاد کند و در منطقه اي که انگلـيس سـال هـا در آن بدون رقيب فعاليت سياسي و اقتصادي انجام مـي داد، جايگـاه مناسـبي بيابـد.
با جرأت تمام ميتوان اعلام کرد که هيچ سياستمدار روسي يا افسر ستاد ارتش تزاري قادر به تسليم گزارشي درباره سياست خارجي روسيه نسبت به ايران و آينده آن کشور نيست مگر آن که وعده يا اشاره اي مربوط به الحاق ايالات آذربايجان ، گيلان ، مازندران و خراسان يا به عبارت ديگر تمام نواحي شمال ايران از شرق تا غرب را در شرح خود درج کرده باشد اينجانب شکي ندارم که اقدامات ضروري در صورت پيشامد جنگ يا اختلاف امور و يا حسن تصادف مطلوب همه مورد مذاکره و تصويب قرار گرفته است .
نيز مسلم است که عايدات گمرکـات ايـران در فـارس و خليج فارس و همچنين عايدات عمل صيد ماهي سواحل ايران در درياي خزر و همچنين عايدات پست و تلگراف براي اداي قروض دولت ايران از بانک شاهنشـاهي کـه تـا تـاريخ امضاي اين قرارداد حاليه داده شده است ، کمافيالسابق برقرار خواهد بود .