چکیده:
بسیاری از پژوهندگان بر این باورند که حکایت وامواژه های فارسی در زبان عربی به سر آمده و دیگر باید دفتر پژوهش در این باره را بست؛ چراکه پیشینیان آن طور که شاید داد سخن را دادهاند و آنچه را که باید گفته اند. گرچه تلاش پیشینیان در این باره ستودنی است ولی باید دانست که این قصۀ ناتمام سر دراز دارد و هنوز هم ناگفته ها فراوان است. نگارنده در این مقاله میکوشد تا نشان دهد که برخی از واژگان فارسی با وجود کاربست در زبان نوشتاریِ عربی در لغتنامه های پرشمار عربی و نیز کتابهایِ در پیوند با «تعریب» نیامدهاند و افزون بر این آنچه که در تعریف و توضیح برخی دیگر از واژگان فارسی بیان شده نارسا و ناقص است. در مقالۀ پیشرو از رهگذر واکاوی منابع کهنِ عربی روشن میشود که «کُتب لغت» به واژۀ فارسی البارجین، علیرغم استفاده در منابع مکتوب عربی، اشاره نکرده اند و معنای بیانشده برای الخرداذی نیز ناقص است. در این جا ذکر دو نکته بایسته است: نخست آن که در این جستار برای دریافتن چگونگی کاربست واژگان بیانشده منابع گوناگون، از حوزههای متعدد، بررسی شده و تنها به واکاوی آثار لغوی بسنده نشده است. کتاب های تاریخی، جغرافیایی، ادبی و نیز کتابهای دینی مانند آثار فقهی و حدیثی از این جمله اند. دوم آن که پژوهش های این چنین را نباید، به ستم، تفنن لغوی دانست و این گونه پنداشت که یافتن معنای واژگان کهنی که امروزه دیگر نه در فارسی و نه در عربی کاربستی ندارند بیهوده و بیثمر است؛ چراکه پژوهش هایی از این دست افزون بر ارزش «لغوی» اهمیت تاریخی–فرهنگی نیز دارند؛ زیرا دادوستد زبانی را، که یکی از سویه های روابط پر فراز و نشیب ایرانیان و عربهاست، می کاود. انتخاب دو واژۀ یادشده از آن روست که این دو برآمده از زندگی روزمرۀ مردم اند. البارجین ابزار غذا خوردن است و الخرداذی شراب و آوند آن. واژگانی از این دست در زبان عربی شاهدانی هستند که از رخنه کردن شیوۀ زیستن ایرانیان در آداب زندگی عربی-اسلامی گواهی می دهند.
Many researchers believe that the time to explore the Persian words in Arabic books has come to an end because their predecessors have already said what should be said. Although the efforts of the predecessors in this regard are commendable, there is much to be studied yet. This article tries to argue that some Persian words, despite being used in Arabic texts, are mentioned neither in Arabic dictionaries nor in books related to “arabization.” Moreover, what is expressed about definition and explanation of some Persian words is inexpressive and imperfect. In the present article, we demonstrate that dictionaries have not included “Al-Barjin” which is a Persian word used in Arabic books. Also the definitions given for “Al-Xordadhi” are incomplete. Two points should be mentioned here: first, in this paper, in order to understand how to use the expressed words, instead of merely analyzing lexical works, various sources from different fields have been examined. These include historical, geographical, and literary books as well as religious books such as jurisprudential and hadith works. Second, such research should not, by definition, be considered a linguistic “entertainment.” And we should not think that it is useless to find the meaning of ancient words that are no longer used in Persian or Arabic today because such research has historical and cultural importance in addition to lexical value; it discusses the interaction of the two languages which is one of the aspects of the relations between Iranians and Arabs. The choice of these two words is due to the fact that they come from the daily life of the people; Al-Barjin was a tool for eating, and Al-Xordadhi referred to the wine and its container. Words like these in Arabic are evidence of the infiltration of Iranians into the Arabic-Islamic way of life.
خلاصه ماشینی:
نگارنده در اين مقاله ميکوشد تا نشان دهد که برخي از واژگان فارسي با وجود کاربست در زبان نوشتاري عربي در لغت نامه هاي پرشمار عربي و نيز کتاب هاي در پيوند با «تعريب » نيامده اند و افزون بر اين آنچه که در تعريف و توضيح برخي ديگر از واژگان فارسي بيان شده نارسا و ناقص است .
در مقالۀ پيش رو از رهگذر واکاوي منابع کهن عربي روشن ميشود که «کتب لغت » به واژة فارسي البارجين ، عليرغم استفاده در منابع مکتوب عربي، اشاره نکرده اند و معناي بيان شده براي الخرداذي نيز ناقص است .
دوم آن که پژوهش هاي اين چنين را نبايد، به ستم ، تفنن لغوي دانست و اين گونه پنداشت که يافتن معناي واژگان کهني که امروزه ديگر نه در فارسي و نه در عربي کاربستي ندارند بيهوده و بيثمر است ؛ چراکه پژوهش هايي از اين دست افزون بر ارزش «لغوي» اهميت تاريخي–فرهنگي نيز دارند؛ زيرا دادوستد زباني را، که يکي از سويه هاي روابط پر فراز و نشيب ايرانيان و عرب هاست ، ميکاود.
١٧ مطالب کتاب هاي دستۀ دوم و سوم آشکارا بيان ميکنند که اين واژه به زبان کساني وارد شده که قصد پيروي از آداب سفرة ايرانيان را داشتند؛ البته اين سخن بدان معنا نيست که اگر کسي از البارجين براي غذا خوردن استفاده نميکرده با آن آشنا نبوده است .