چکیده:
هدف پژوهش حاضر نقد مبانی و ادلّة نظریه خلفالله، متجدد مصری و از ادامهدهندگان حلقه فکری المنار است. وی با اتکاء بر مبانی اجتهادی مصلحان عرب و بر پایة کاربرد واژگان قرآنی و قواعد شرعی مستنبط از آن، ضمن سلب منصب حاکمیت از پیامبر9 معتقد است پس از ختمِ نبوت، با واگذاری امور دنیوی مانند اداره جامعه به عقل بشر، معیارِ صدور احکام، مصلحت عام است که توسط کارشناسان (اهل حلوعقد: اولوالامر) تشخیص داده میشود. این نظریه الهامبخش برخی متفکران عرب و ایرانی معاصر در ایدة «حذف دین از حکومت» بودهاست. یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر آیات قرآن و بهرهگیری از منابع اهل سنّت انجام شد، نشان میدهد که این نظریه مبتنی بر قواعد ساختگی و تحلیلهای غیرعلمی است و مستدل به ادلّهای محکم از کتاب و سنّت نیست. برداشتهای تفسیری خلفالله نیز تفسیربهرأی است؛ نتیجه اینکه خلفالله و همفکرانش با وجود نواندیشی درزمینه تشکیل دولت در جامعه اسلامی، همچنان وامدار اندیشه کلاسیک اهل سنّت در حجیّت قول اهل حلوعقد بودهاند و تفاوت آنها تنها در خوانش جدید و نظاممند این اندیشه و مبتنی بر تفسیر غیرصحیح از قرآن و قواعدی است که پایه و اساس متقن قرآنی ندارد
The purpose of this study is to critique the principles and arguments of the theory of Khalafullah, the Egyptian modernist and one of the successors of Al-Manar intellectual circle. Relying on the ijtihad principles of the Arab reformers and based on the use of Quranic words and related religious rules, while depriving the Prophet (PBUH) of the position of sovereignty, he believes that after the end of prophethood, by handing over worldly affairs such as governing society to human reason, Rulings are a general interest that is recognized by experts (the people of the settlement: the first order). This theory has inspired some contemporary Arab and Iranian thinkers on the idea of "removing religion from government." The findings of this research, which was done in a descriptive-analytical method based on Quranic verses and using Sunni sources, show that this theory is based on artificial rules and unscientific analyzes and is based on strong evidence from the book and tradition. is not. Interpretive interpretations of Khalafullah are also interpretations of opinions; The conclusion is that Khalafullah and his associates, despite their modern thinking on the formation of the state in the Islamic society, were still indebted to the classical Sunni thought in the authority of the word of the people of the Qur'an and their difference is only in the new and systematic reading of this thought based on incorrect interpretation of the Qur'an and rules. Which does not have a solid Quranic basis
خلاصه ماشینی:
او با استناد به آيات (آل عمران ،١٤٤؛ مائده ،٦٧؛ احزاب ،٤٠) بيان ميدارد که توصيف پيامبر در قرآن همواره با وصف رسول و نبي بوده و يک بار هم از صـفت پادشـاه يـا رئيس دولت براي ايشان استفاده نشده اسـت ؛ بـا ايـن کـه در وصـف حضـرت داود و حضرت سليمان صفت حاکميت به کار رفته است (خلف الله ، ١٩٧٨م ، صص .
در نقداين بيان ميتوان اذعان داشت ، علاوه بر اشکالاتي که در قاعده بعد خواهد آمـد، به دلايل زير اين استدلال ناتمام است : ٣-١-١) نارسايي دليل بدون شک پيامبر «نبي» و «رسول » و قضـاوت يکـي از مناصـب ايشـان بـود و هنگام اختلاف ميان مردم طبق «ما أنزل الله » حکم ميکرد؛ اما اولا، دليلـي بـر تقليـل و انحصار معناي «حکم بين النـاس » بـه «قضـاوت » وجـود نـدارد؛ ثانيـا، اسـتعمال نشـدن تعبير«حکم الناس »براي ايشان ، لزوما به معناي سلب منصـب رياسـت جامعـه اسـلامي از حضرت نيست و دليلي بر محدودکردن معنـاي مسـتفاد از «حکـم بيـنهم » در آيـه «وأن احکم بينهم بما أنزل الله ولا تتبع أهواءهم » (مائده ، ٤٩) به شأن قضاوت پيامبر وجود ندارد.
» خلف الله در تبيين اين قاعده بـه نقل از صاحبان المنار ميگويد: امور دنيايي مانند مسائل قضايي و سياسي با اختلاف زمان ها و مکان ها تغيير ميکنند؛ قرآن مهم ترين اصول و فروع مورد نياز عصر پيامبر را بيان کرده است .