چکیده:
از مهمترین اهداف طرحهای تفصیلی، تأمین سرانههای استاندارد خدمات شهری در راستای رفع نیازهای شهروندان است. نکتۀ راهبردی در تحققپذیری این طرحها، انطباق با زمینه است که در یک جامعۀ اسلامی، الزامات خاص خود را طلب میکند. در آموزههای اسلام، پاسخ به نیازهای مادی و فرامادی انسان مد نظر قرار گرفته و شهر به عنوان بستر حیات طیبه، باید این مهم را تسهیل کند. بنابراین اگر تأمین نیازهای معنوی انسان در کنار نیازهای مادی او مطمح نظر باشد، فراهم نمودن سرانۀ کالبدهای متناظر با این نیاز (مانند کاربری مذهبی)، از اهمیت برخوردار است. این پژوهش در شرایطی که خلاً پژوهشهای مختلف کیفی و کمی در خصوص سرانۀ مذهبی شهرها کاملاً محسوس است، ضمن ارائۀ الگویی برای آسیبشناسی توزیع فضایی سرانۀ مذهبی شهرها، به ارزیابی طرح تفصیلی شهر مقدس قم از این منظر پرداخته است. تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده که گردآوری دادههای آن با روش اسنادی و مشاهدۀ میدانی انجام پذیرفته و در نهایت، دادههای اطلاعات مکانی (GIS) حاصل از برداشت میدانی پژوهشگر در انطباق با طرح تفصیلی مصوب و اسناد فرادست، تحلیل محتوا شد. نتایج تحقیق، حاکی است در شهر قم، کمبود سرانۀ مذهبی در مقیاس محلههای شهری با روشهای مختلف تحلیلی، اثبات میگردد. از یک سو طرح تفصیلی، مساحتی حدود 7% کاربریهای مذهبی محلات را در تعریض معابر قرار داده و از سوی دیگر، عدم توزیع استاندارد و نرمال فضاهای مذهبی موجود و پیشنهادی طرح تفصیلی، منجر به انحراف بین حداقل %34 تا 68% نسبت به اهداف طرح جامع شهر و مقررات موضوعه شده است.
One of the most important goals of detailed plans is to provide standard per capita municipal services in order to meet the needs of citizens. The strategic point in the feasibility of these plans is to adapt to the context in which an Islamic society demands its own requirements. In the Islam, the answer to the material and metamaterial needs of human beings is considered and the city should facilitate this important.If the provision of human spiritual needs along with his material needs is considered, it is important to provide the per capita bodies corresponding to this need (such as religious land use). This study evaluates the detailed plan of the holy city of Qom from this perspective, while providing a model for the pathology of the spatial distribution of the religious per capita of cities, where the deficiency of various qualitative and quantitative researches on the religious per capita of cities is quite noticeable.The research was descriptive-analytical in which the data were collected by documentary method and field observation and finally, the spatial data (GIS) obtained from the field survey of the researcher were analyzed.The results indicate that in Qom the per capita lack of religious land use in the urban neighborhoods is proven by various analytical methods. The detailed plan puts about 7% of the religious uses of the neighborhoods in widening the passages. Lack of standard distribution of religious spaces has led to deviations of at least 34% to 68% from the goals.
خلاصه ماشینی:
مسئلۀ اساسي اين تحقيق اين است که آيا توزيع سرانه هاي مذهبي در سطح شهر قم مطابق با استانداردها و مقررات موضوعه ، انجام پذيرفته است ؟ انجام اين پژوهش ، ازآنرو ضرورت دارد که اين دسته از فضاهاي شهري، نه تنها داراي عملکردهاي عبادي و مناسکي هستند بلکه با توجه به نقش هاي متعدد و نمادين خود، موجب پايداري نظام ارزشي در جامعه ، تسهيل و تعميق اجتماعپذيري و تقويت حس همبستگي ساکنان محله و بالتبع ، افزايش کيفيت زندگي و رفاه اجتماعي آنان نيز خواهند بود.
لازم به ذکر است مطالعات موردي متعددي در زمينۀ ارزيابي و سنجش شاخص هاي محيطي، اغلب از شاخص هايي چون کيفيت معابر، فضاي سبز، دسترسي به ايستگاههاي حمل ونقل عمومي، مبلمان شهري، روشنايي، پارکينگ و ساير کاربريهاي خدمات عمومي غير از فضاهاي مذهبي بهره بردهاند (٢٠٢٠ ,Mouratidis؛ ذوالفقاري، عشايري و اسماعيلي، ١٣٩٩؛ ٢٠١٧ ,Zilberman &Jabareen, Eizenberg, ؛ محمدي ده چشمه و عليزاده، ١٣٩٦ و ٢٠١٠ ,Mokhtarian &Lovejoy, Handy ) و از اهميت اين کاربري که در فرهنگ ايراني و فرهنگ بسياري از کشورهاي ديگر داراي جايگاه ويژه است ، غفلت شده و از همين رو اين پژوهش ، به دنبال تبيين اين مقوله است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) نقشۀ ٦- نقشۀ التهاب کاربري مذهبي مقياس محله در شهر قم (برداشت ميداني پژوهشگر) مشاهده ميشود که به لحاظ توزيع کاربريهاي مذهبي در وضع موجود شهر قم ، بخش هاي قابل توجهي از شهر (رنگ قرمز) فاقد پوشش اين کاربري است که با توجه به مباني نظري، نيازمند برنامه ريزي بيشتر ميباشد.