چکیده:
با سقوط رضاشاه در شهریور 1320، طبقۀ کارگر صنعتی که پیشازاین در ایران شکل گرفته بود، مجالی برای ابراز مطالبات صنفی خود یافت. دراینبین احزاب سیاسی بهخصوص حزب توده سعی کردند از این فضا استفاده کرده و به تبلیغ در میان طبقۀ کارگر بپردازند. آنها در مدت کوتاهی توانستند امتیازات فراوانی از صاحبان صنایع و دولت بگیرند. در ابتدا تقی فداکار، سعی کرد اتحادیۀ کارگری را نهادی صنفی و بهدوراز درگیریهای سیاسی نگه دارد، اما با خروج وی از اصفهان، حزب توده از فعالیتهای کارگری بهعنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی و حذف رقبای خود استفاده کرد و مسیر مبارزات صنفی را به انحراف کشاند. این مقاله با روش تبیین عقلانی به بررسی مواجهۀ کارگران با اتحادیهها خواهد پرداخت. یافتههای مقاله نشان میدهد کنش سیاسی و صنفی این طبقه مبتنی بر نوعی آگاهی و درک طبقاتی بوده است و صرفاً بهعنوان عامل اتحادیهها و احزاب نبودند. از سوی دیگر تأکید حزب توده بر مسائل روز سیاسی باعث شد که طرفهای مخالف با ایجاد تشکیلات موازی از قدرت اتحادیههای کارگری بکاهند و آن را از انسجام خارج سازند. نتیجۀ این روند فراموششدن مطالبات صنفی در سایۀ فعالیتهای سیاسی بود؛ امری که بیشترین زیان را متوجه کارگران اصفهان کرد.
With the decline of Reza Shah’s throne in September 1941, the industrial working class—that had previously been formed in Iran—found an opportunity to express its guild demands. Meanwhile, political parties, especially the Tudeh Party, also tried to use the opportunity to propagate among the working class. In short time, they were able to get many privileges from industry owners and the government. At first, Taghi Fidakar tried to keep the union as a guild institution and away from political conflicts, but with his departure from Isfahan, the Tudeh Party used labor activities as a means to achieve political goals and eliminate its rivals, diverting the path of union struggles. This article examines the confrontation between workers and unions using a rational explanation method. Article findings show that the political and guild action of this class was based on a kind of class-consciousness and understanding, and was not merely a factor of unions and parties. On the other hand, the Tudeh Party emphasis on political issues caused the opposition parties to reduce the power of the labor unions by creating a parallel organization and derailing it. The result of this process was the forgetting of guild demands in the shadow of political activities, which caused the most damage to the workers of Isfahan.
خلاصه ماشینی:
تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي دوفصل نامۀ علمي (مقالۀ علمي ـ پژوهشي)، سال ١١، شمارة ٢، پاييز و زمستان ١٤٠٠، ١١٥ - ١٣٨ تقدم کنش صنفي بر فعاليت سياسي؛ بررسي مواجهۀ طبقۀ کارگر صنعتي با اتحاديه هاي کارگري در اصفهان (١٣٢٠-١٣٣٢ ش .
در ابتـدا تقي فداکار، سعي کرد اتحاديۀ کارگري را نهادي صنفي و به دوراز درگيريهاي سياسي نگـه دارد، اما با خروج وي از اصفهان ، حزب توده از فعاليت هاي کارگري به عنوان ابـزاري بـراي دستيابي به اهداف سياسي و حذف رقباي خود استفاده کرد و مسـير مبـارزات صـنفي را بـه انحراف کشاند.
کيميـا کشتي آرا و عليرضا ابطحي (١٣٩٢) در مقاله اي بـه نـام «گـذري اجمـالي بـر عملکـرد تقـي فداکار عضو اتحاديه کارگري حزب توده در اصفهان ١٣٣٢-١٣٢٠ش » تنها بر عملکـرد تقـي فداکار تأکيد کرده اند و به نقد فعاليت حزب تـوده و مواجهـۀ آن بـا کـارگران نپرداختـه انـد.
الياس شيخي (١٣٨٣) در کتاب اصفهان قلب سياسي ايران معاصر و محمـود طـاهر احمـدي (١٣٧٩) در کتاب اسنادي از اتحاديه هـاي کـارگري (١٣٣٢-١٣٢١ش ) بـه گـردآوري اسـناد فعاليت هاي کارگران در اصفهان پرداخته اند.
در اين فضا بود که احزاب سياسي نيز به کمک کارگران آمدنـد و آن هـا را بـا حقـوق خود آشنا کردند و فضا را براي فعاليت هاي صنفي کارگران باز کردند.
اين موفقيتي بزرگ براي اتحاديه هاي کارگري و حزب توده به شمار مـيرفـت ؛ زيـرا بـه حقوق خود رسيده بودند.
٤. نتيجه گيري هدف اين مقاله بررسي کـنش کـارگران اصـفهان در قبـال احـزاب سياسـي و اتحاديـه هـاي کارگري به ويژه حزب توده در سال هاي ١٣٢٠-١٣٣٢ بود.