چکیده:
مفهوم جنگ همواره از مفاهیم مذموم در روابط بینالملل محسوب میشود. اما یک واقعیت غیر قابل انکار در حوزه روابط بشری است. جنگها با توجه به ماهیت خود میتوانند دوحالت تدافعی و تهاجمی داشته باشند. از نظریاتی که در راستای ارتقاء قواعد جنگی مطرح شده، نظریه جنگ عادلانه است. این نظریه سعی میکند با ایجاد قواعدی اخلاقی و انسانی، از شدت هزینه های مادی و معنوی جنگ بکاهد. اسلام نیز به عنوان یک دین فراگیر در خصوص جنگ و صلح دارای دیدگاهها و نظریاتی است. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است که جنگ عادلانه در دیدگاه اسلامی چه جایگاهی دارد؟ بر اساس فرضیه مطرح شده اسلام دین صلحطلبی است و قواعدی انسانی و اخلاقی را برای جنگ مطرح کرده است که با نظریه جنگ عادلانه مطابقت دارد. در این پژوهش ضمن بررسی دیدگاه اسلام در خصوص جنگ، به نظریات اسلام در خصوص اهمیت صلح نیز پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
مفهوم جنگ استقرار یک صلح پایدار و جلوگیری از جنگ، از قدیم الایام مورد توجه فلاسفه، متفکرین بزرگ بوده است و آنان در نوشتههای خود در جهت تاسیس و ایجاد یک سازمان بینالمللی که بتواند حافظ صلح و امنیت جهانی باشد ارائه کردهاند که عملاٌ با استقبال چندانی مواجه نگردیده است در اوایل قرن نوزدهم افکار و نظریات متفکران و فلاسفه در زمینه تشکیل و تاسیس یک سازمان دائمی جهانی مورد توجه سیاستمداران قرار گرفت.
مفهوم جنگ عادلانه در حقوق بين الملل داراي ابعادي به شرح زير است: 1-ممنوعيت عام توسل به زور و جنگ در روابط بينالملل؛ منشور ملل متحد، در اولين عبارت مقدمه خود، هدف اوليه وضع و تدوين منشور و تشکيل سازمان ملل متحد را «محفوظ نگاه داشتن نسلهاي آينده از بلاي جنگ» عنوان کرده و براي نيل به اين هدف اعلام ميدارد که ما مردم ملل متحد با تصميم به گذشت و مدارا کردن و زيستن در حال صلح با يکديگر همراه با روحيه حسن همجواري، متحد کردن نيروهاي خود براي حفظ صلح و امنيت بينالمللي و قبول اصل ايجاد روشهايي که عدم به کار بردن نيروي مسلح را جز در راه منافع مشترک تضمين کند، مصمم شدهايم براي تحقق اين هدف اشتراک مساعي کنيم".
پس از فروپاشی خطر سرخ و پایان یافتن جنگ سرد، غرب که همواره در پی یافتن رقیب است، این بار خطر سبز (اسلام) را نشانه گرفته و گویا احیای هویت اسلامی، جنبشی فراگیر و حرکتی سیاسی قلمداد شده است که میتواند هر آینه، امنیت و ثبات و صلح جهانی را به مخاطره افکند .