چکیده:
با توجه به مشکلات و محدودیت استفاده از منابع انرژی فسیلی، بهرهگیری از سوختهای زیستی در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار، کاهش انتشار گازهای گلخانهای، توسعه منطقهای و امنیت در عرضه انرژی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. لذا با توجه به اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر ضمن تعیین عوامل مؤثر بر تمایل به پذیرش کشاورزان در عرضه بقایای زراعی محصولات گندم و جو جهت تولید انرژیهای زیستی، به براورد ارزش اقتصادی بقایای محصولات منتخب در تولید انرژی بایوگاز و بایواتانول پرداخته میشود. بر این اساس با استفاده از رویکرد پیمایشی و از طریق تکمیل پرسشنامه توسط کشاورزان شهرستان بروجرد در سال 1399، اطلاعات گردآوری و فرضیات پژوهش با استفاده از الگوی رگرسیونی لاجیت مورد آزمون قرار گرفت. نتایج مطالعه حاکی از آن است که متغیرهای هزینه جمعآوری (با اثر نهایی 097/0- و کشش 39/7- درصد)، درآمد غیر از کشاورزی (با اثر نهایی 028/0- و کشش 37/6- درصد) و استفاده از بقایا (با اثر نهایی 014/0- و کشش 06/11-) اثر منفی بر عرضه بقایای کشاورزی برای تولید انرژی زیستی دارد. این در حالی است که تحصیلات (با اثر نهایی 09/0 و کشش 40/4 درصد) و تجربه کشاورز (با اثر نهایی 022/0 و کشش 32/17 درصد) دارای اثر مثبت بر عرضه بقایای کشاورزی برای تولید انرژی زیستی میباشد. مطابق نتایج کشش، تجربه کشاورزان و استفاده خود مصرفی کشاورزان از بقایا، بیشترین اثر را بر عرضه بقایا در تولید انرژی زیستی به خود اختصاص میدهند. همچنین نتایج بیانگر آن است که پتانسیل تولید سالانه بیواتانول از بقایای گندم و جو معادل 96/63 میلیون لیتر میباشد. به طوری که اگر همان بقایا در تولید بایوگاز مورد استقاده قرار گیرند پتانسیل تولید سالانه بایوگاز معادل 98/88 میلیون مترمکعب میباشد. بر این اساس ارزش اقتصادی تولید بیواتانول و بایوگاز از بقایای گندم و جو در منطقه مورد مطالعه به ترتیب معادل 15349 و430 میلیارد ریال محاسبه شده است. لذا براساس نتایج با برنامهریزی جهت مدیریت اصولی پسماندهای کشاورزی و سرمایهگذاری در استفاده از زیست توده به عنوان منابعی پاک جهت تولید انرژی زیستی، میتواند اقدامات مؤثری را در کاهش وابستگی اقتصاد کشور به انرژی فسیلی و تأمین نیازهای انرژی مردم در مناطق دور افتاده انجام داد.
Due to the problems and limitations of using fossil energy sources, the use of biofuels in order to achieve the goals of sustainable development, reducing greenhouse gas emissions, regional development, and security of energy supply, has received more attention. Therefore, considering the importance of the issue, in the present study, while determining the effective factors on the tendency of farmers to accept the supply of crop residues of wheat and barley products for bioenergy production, the economic value of residues of selected products in biogas and bioethanol energy production is estimated. Accordingly, using a survey approach and by completing a questionnaire by farmers in Boroujerd in 1399, data collection and research hypotheses were tested using the logit regression model. The results of the study indicate that the variables of collection cost (with a final effect of -0.097 and elasticity of -7.39%), non-agricultural income (with a final effect of -0.028 and elasticity of -6.37%), and use from residues (with a final effect of -0.014 and a tensile strength of -11.6%) have a negative effect on the supply of agricultural residues for bioenergy production. Meanwhile, education (with a final effect of 0.09 and elasticity of 4.4%) and farmer experience (with a final effect of 0.022 and elasticity of 17.32%) have a positive effect on the supply of agricultural residues for bioenergy production. According to the results of traction, farmers' experience and farmers' use of agricultural residues have the greatest effect on the supply of agricultural residues in bioenergy production. The results also show that the annual production potential of bioethanol from wheat and barley residues is equal to 63.96 million liters. So that if the same residues are used in biogas production, the annual biogas production potential is equal to 88.98 million cubic meters. Accordingly, the economic value of bioethanol and biogas energy production from wheat and barley residues in the study area has been calculated equal to 15349 and 430 billion rials, respectively. Therefore, based on the results, by planning for the principled management of agricultural residues and investing in the use of biomass as clean sources for bioenergy production, effective measures can be taken to reduce the dependence of the country's economy on fossil energy and provide the energy needs of people in remote areas.
خلاصه ماشینی:
عوامل مؤثر بر عرضه بقاياي کشاورزي در توليد انرژي زيستي (مطالعه موردي: شهرستان بروجرد) / سمانه عابدي استاديارگروه اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائي، تهران ، ايران / سپيده عابدي استاديار گروه مهندسي مکانيک و انرژي، دانشگاه شهيد بهشتي، تهران ، ايران / زهره فريدوني کارشناس ارشد اقتصاد انرژي، تهران ، ايران چکيده با توجه به مشکلات و محدوديت استفاده از منابع انرژي فسيلي، بهره گيري از سوخت هاي زيستي در راستاي دستيابي به اهداف توسعه پايدار، کاهش انتشار گازهاي گلخانه اي، توسعه منطقه اي و امنيت در عرضه انرژي، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است .
لذا در مطالعه حاضر ضمن تعيين عوامل مؤثر بر تمايل کشاورزان در عرضه بقاياي محصولات کشاورزي منتخب براي توليد انرژي زيستي، به محاسبه ارزش اقتصادي توليد بيوگاز و بيو اتانول از بقاياي محصولات منتخب در شهرستان بروجرد، پرداخته شده است .
٢. پيشينه پژوهش اگرچه در مطالعات متعدد خارجي به بررسي عوامل مؤثر بر عرضه منابع زيست توده براي توليد انرژي تجديدپذير پرداخته شده ، اما در ايران پژوهشي در اين زمينه انجام نشده است .
علاوه بر آن با مروري بر ادبيات موضوع مشاهده گرديد در داخل کشور مطالعه اي در زمينه بررسي عوامل مؤثر بر تمايل کشاورزان براي عرضه بقاياي کشاورزي براي توليد انرژي زيستي، صورت نگرفته است که در پژوهش حاضر به اين مهم پرداخته ميشود.
لذا با توجه به توضيحات ارائه شده در اين مطالعه به تعيين عوامل مؤثر بر تمايل کشاورزان براي عرضه بقاياي کشاورزي در توليد انرژي زيستي پرداخته ميشود.