خلاصه ماشینی:
"چمن بلند شده بود؛ولی آنها از تکههای چمن استفاده کردند تا مواد زاید آشپزخانه را بین آنها قرار دهند،که این مواد را با فضولات خوکدانی قدیمی و بلااستفادهای،دو فرغون برگ خیس درخت تبریزی که از زمین بازی جمع شده بود و یک گونی شلغم گندیده مخلوط کرده بودند.
در ضمن السی رولاند را دنبال گاوهای سرخ و کندروی دونی فرستاد که در گرگومیش غروب سلانه سلانه به سمت خانه برمیگشتند تا با خاکانداز به فریاد تپالههای ذیقیمت آنها برسد؛و خودش هم جعبهء بزرگی را روی ماشین گذاشت و به دیدار محل تخلیهء زباله رفت و هرچیز بدرد بخوری گیرش آمد جمع کرد؛گربههای مرده،کهنه پاره،گلهای خشکیده،ساقهء کلم و مواد زایدی از این قبیل که حتی خوکهای زمان جنگ نیز از دیدن آنها بالا میآورند.
السی و رونالد نه تنها تمام باغچه را به ردیفهای منظم و نزدیک به هم کپههای یادگاری یوجین استاین پیلز تبدیل کردند و دیگر جایی برای پرورش سیبزمینی و هویج نگذاشتند،سیبزمینی و هویجی که قبلا خود را وقف پرورش آنها کرده بودند،بلکه مرتب به بازار ماهی میرفتند و در آنجا دنبال آشغال گوشتها و مواد زاید میگشتند."