خلاصه ماشینی:
"وقتی امیر المؤمنین فرمودند:«هیچ آیهای نازل نشد،چه در صحرا و چه در شهر،چه در شب و چه در روز،چه در سفر و چه در حضر،مگر اینکه همه را پیغمبر به من آموخت و تأویل و تفسیر همهی آیات قرآن را به من میآموخت»-جز علی ابن ابی طالب(ع)هیچکدام از صحابه نمیتوانند،چنین ادعایی داشته باشند-ابن کواح اعتراض کرد:«مواقعی که تو نبودی،یا در سفر بودی،آن موقع اگر آیه نازل میشد،تو چگونه خبردار میشدی؟»امیر گفت:«وای بر تو!سؤالت درست است و جوابت این است که وقتی من حضور نداشتم و آیه نازل میشد، وقتی من و پیامبر همدیگر را میدیدیم،میفرمودند:علی جان، در غیاب تو این آیه نازل شد و تأویل و تفسیرش هم این است.
در واقع کثرت روایات-که متأسفانه ما از آنها چندان اطلاع نداریم و در منابع حدیثی و تفسیری منسوب ابن عباس میگوید: «من هیچ نمیدانستم و امیر المؤمنین(ع) یک ساعت تمام فقط دربارهی الف الحمد صحبت کرد به علی بن ابی طالب(ع)و تفاسیر آمده است-باعث شده،ذهبی و برخی نویسندگان اهل سنت آنها را زیر سؤال ببرند و گفتهاند، به دلیل شخصیت و هوش سرآمد علی ابن ابی طالب(ع)، بخشی از این حدیثها را ساخته و به او نسبت دادهاند تا موضوع را جا بیندازند.
اما در بحث موردنظر خودمان که «تفسیر امیر المؤمنین(ع)»است،دو دیدگاه بین علمای شیعه وجود دارد-ما خیلی نگران اهل سنت نیستیم،چون آنها در علوم قرآنی هرچه دارند،از امام علی(ع)دارند-سیوطی در «تاریخ قرآن»،از خلیفهی اول شش قول تفسیری نقل میکند که در سه تا از آنها،از او چیزی را پرسیدهاند که گفته است نمیدانم."