چکیده:
مسائلی که در این بحث و تحت عنوان اقرار به نسب در حقوق مدنی ایران و فقه اسلامی مطرح شده عمدتاً مفهوم نسب و اقرار به آن، آثار و خصوصیات اقرار به نسب در فقه امامیه، مذاهب اهل سنت، قانون مدنی ایران و همچنین آزمایشهای ژنتیکی به عنوان اماره اثبات نسب با نگاهی بر رویه قضیه است. البته عموماً و بیشتر در این پژوهش تکیه بر اقرار به فرزندی شده؛ چراکه حجم مطالب مربوط به اقرار گسترده میباشد و رعایت «أهم فالأهم» شده است. هدف از ارائه پژوهش در این باب بررسی مسائلی بوده که در قانون مدنی ایران و همچنین کتب فقهی کمتر به آن اشاراتی شده است. در قانون مدنی ما این موضوع در ماده 1273 مورد توجه قرار گرفته بدین شرح که «اقرار به نسب در صورتی صحیح است که اولاً تحقق نسبت برحسب عادت و قانون ممکن باشد ثانیاً کسی که به نسب او اقرار شده است تصدیق کند مگر در مورد صغیری که اقرار به فرزندی او شده به شرط آنکه منازعی در بین نباشد.» حال با دقت در مفاد ماده مذکور این نتیجه حاصل میشود که پارهای مسائل که با این بحث ارتباط دارند مدنظر قرار نگرفته و در عمل جای توضیح و تفسیر پیدا میکنند که باید با استناد به منابع و فتاوی معتبر فقهی راهحلی را در این خصوص جست که سعی شده است با تجزیه و تحلیل نظری و با استفاده از کتب و مقالات حقوقی، در حد امکان مسائل را بررسی نمود و نتایجی را از این مباحث به دست آورد و دیگر اینکه پیشنهاد شده که با توجه به متفاوت بودن ارکان اقرار در اقرار به نسب و پیشرفت علم ژنتیک، قانونگذار در ادله حقوقی، از مباحث علمی روز مانند آزمایش DNA به همراه و در کنار ادلهای چون اقرار استفاده نماید.
The issues that have been presented in this discussion under the title of “the confession to lineage in Iranian civil law and Islamic jurisprudence” are mainly the concept of lineage and confessing to that, effects and features of confessing to that in Imamiyeh jurisprudence, Sunni Religions, Iranian Civil as well as genetic examinations as the proof (Amara) of proving the lineage by taking a look at Jurisprudence. Of course, the confession to filialness has been generally and mostly stressed in this research, since the amount of material related to confession is vast and “more important”. The purpose of presenting the research in this regard is to investigate the issues that are less menti
خلاصه ماشینی:
از آنجا که اقرار به نسب داراي آثار بسيار مهمـي در روابـط مقر و مقرله و ساير خويشاوندان آنها مي باشد و مسائلي چون ارث طرفين و روابط زناشـويي و حرمت نکاح را در پي دارد و همچنين به دليل اينکـه اقـرار بـه نسـب بـر خـلاف قواعـد حقوقي است و به همين جهت دانشمندان در احـاديثي کـه در ايـن زمينـه موجـود اسـت تفسير مضيق مي کنند، لازم ديديم که در اين تحقيق به بحث و بررسي آن بپردازيم .
حدود هفـت سـال رفتـار پـدر نسبت به فرزند قولا و عملا به نحوي بوده است که اقرار و اعتراف به فرزند بودن محسـوب مـي شـود، حاليـه بعـد از چندين سال پدر مشکوک مي شود که آيا فرزند از صلب وي مي باشـد يـا خيـر و اقـدام بـه انجـام آزمـايش DNA مي نمايد، نتيجه آزمايش حاکي از اين مي باشد که اين فرزند نمي تواند از صلب اين پدر باشد اکنـون پـدر بـا اسـتناد نتيجه آزمايش ، دعوي نفي ولد را مطرح مي کند، آيـا دعـواي نفـي او مسـموع اسـت ؟ نظريـه : در فـرض مطروحـه ، با توجه به مواد ١١٥٨، ١١٦١ و ١١٦٢ قانون مدني ، نظر به اينکه طفل مورد بحث در زمان زوجيـت متولـد شـده و قبلا هم زوج به ابوت خود و فرزندي طفل اقرار کرده و براي او شناسنامه گرفته و از تاريخ تولد او مطلع بـوده اسـت ، دعواي نفي ولد از او مسموع نخواهد بود و کليه تکاليف شرعي و قانوني را در مورد طفل به عهده دارد.