چکیده:
فریبهای نفس عبارتاند از حیلهگریهایی که نفس در حق خود انجام میدهد و باعث دور شدن انسان از فضای واقعیت شده، واقعیات را در درون خود، طور دیگری جلوه میدهد. این فریبکاری معضل بزرگ انسان در سلوک فردی و اجتماعی انسان است. هدف پژوهش کمک به حل این معضل بزرگ از طریق شناخت دقیق انواع این فریب ها و راهیابی به راهکارهای کارآمد برای مقابله با تکتک آنهاست. به همین جهت از روش تحلیلی و برداشت فقهی از منابع قرآنی و روایی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد فریبهای نفس در بدیها و خوبیها شکلهای گوناگونی مانند تسویل، مبادرت، وسوسه، تسویف و استصعاب به خود میگیرند که میتوان راهکارهایی بینشی(شناخت خدا، شناخت نفس اماره)، گرایشی(تقویت محبت به خدا و اولیاء او، کم کردن محبت و وابستگی به دنیا، ترس از خدا) و عملی(یادآوری مستمر، مخالفت عملی با خواستههای نفس، نیرنگ با نفس و یاریگرفتن از خدا) را برای مقابله با آنها تجویز کرد.
The Spirit deceptions are the tricks that the ego does against itself, which causes a person to move away from the space of reality, and makes the reality appear in a different way. This deception is the big problem of man in his personal and social behavior. The aim of the research is to help solve this big problem by knowing the types of these deceptions and finding effective solutions to deal with each one of them. For this reason, the analytical method and jurisprudential interpretation of Quranic and narrative sources have been used. The results of the research showed that self-deceptions in bad and good things take various forms such as Enticements of the Soul, acceleration, temptation, delay and mutiny, which can be insightful solutions (knowing God, knowing the Spirit of Lasciviousness "Nafs-E Ammareh", tendency (strengthening love) He prescribed to God and his saints, reducing love and dependence on the world, fearing God) and practical (continuous reminder, practical opposition to the desires of the self, tricking the self and seeking help from God) to deal with them.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش نشان داد فريب هاي نفس در بدي ها و خوبي ها شکل هاي گوناگوني ماننـد تسويل ، مبـادرت ، وسوسـه ، تسـويف و استصـعاب بـه خـود مي گيرنـد کـه مي تـوان راهکارهـايي بينشي(شناخت خدا، شناخت نفس اماره )، گرايشي(تقويت محبت بـه خـدا و اوليـاء او، کـم کـردن محبت و وابستگي به دنيا، ترس از خدا) و عملي (يادآوري مستمر، مخالفت عملـي بـا خواسـته هاي نفس ، نيرنگ با نفس و ياري گرفتن از خدا) را براي مقابله با آن ها تجويز کرد.
انديشمنداني که بر لزوم کنترل نفس براي رسيدن به سعادت تاکيـد مـيکننـد کـم ۳۲ نيستند؛ اما مسأله مهم ، چگونگي غلبه بر نفس و پيروزي عقل بر آن است کـه در آثـار گوناگوني مورد توجه قرار گرفته است ؛ برخي از مهم ترين اين آثار عبارت اند از: کتاب الرعايه لحقوق اٰلله ابوعبداٰلله محاسبي (قرن ۳) ادب الدنيا و الدين ابوالحسن ماوردي (ق ۵) الذريعه الي مکارم الشريعه ابوالقاسم راغب اصفهاني (ابتداي ق ۶) احياء علوم الدين ابوحامـد محمـد غزالي(ابتـداي ق ۶) و شـروح مهـم آن کتـاب «محجة البيضاء» فيض کاشاني(ق ۱۱) الحقائق في محاسن الاخلاق ملامحسن فيض کاشاني(ق ۱۱) جامع السعادات ملامهدي نراقي (ق ۱۳) الاخلاق سيد عبداٰلله شبر(ق ۱۳) از جمله تاليفات اخلاقي در زمان معاصر ما چهل حـديث و شـرح حـديث جنـود عقل و جهل امام خميني اسـت .
اين سه شناخت که مستقيم يا با واسطه به محبت و ترس از خـدا مـيانجامنـد، در تمام فريب هاي پنج گانه موثرهستند؛ چون کسي که عاشق خدا شد و کسي که از خـدا ترسيد، اين عشق و اين ترس ، علاوه بر مقابله با تسويل و بياثر کـردن خواسـته هـاي تزيين شده نفس ، حالت بدار و عجله در عمل به خواسته نفس را از انسان مـيگيرنـد.