چکیده:
اندیشه چپ جدید به عنوان بدیلی برای مارکسیسم ارتدکس در پاسخ به بحران های پیشین در حوزه امرواقع در اندیشه مارکسیسستی و شکست های گوناگون آن در ساحت امرواقع سیاسی پدید آمد. مسئله اساسی این مقاله آسیب شناسی وضع موجود اندیشه رادیکالیسم چپ جدید در تئاتر مواجهه با وضعیت موجود است. بدین ترتیب نوشتار کنونی سعی در بررسی آسیب شناسانه وضعیتی دارد که چپ جدید در دیالکتیک با آن به سر برده است. این دیالکتیک همان مسیری است که یک جریان نظری در اندرکنش با تحولات واقع در امربیرونی، خود به تحولات آن دچار می شود. در نهایت تاثیر این وضعیت در ظهور و بروز سوژه سیاسی به عنوان عاملیت تاریخی حاملِ پراکسیس مارکسیسم مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است تا در واقع به امکان سنجی این پرسش کلیدی برآییم که آیا امکان بروز یک سوژه سیاسی که حامل و عامل پراکسیس انقلابی باشد وجود دارد یا خیر. در جایی که بحران سوژه رهایی و اولویت یافتن از خودبیگانگی در سوژه جدید تبدیل به معضله اساسی اندیشه چپ شده است که تاکنون نیز ادامه دارد.
The New Left though emerged as an alternative to Orthodox Marxism in response to previous crises in the realm of Marxist thought and its various failures with regard to the evolutions in the political realm and the political. The main issue of this article is to bring a new pathology of the current situation by focusing on the dialectics between the New Left vs. the Political. In the other words the present paper examines the situation which the New Left has found itself in it dialectically. So it would shed light on the evolutions taking place in the New Left and the consequence of this evolution on the emergence of the political subject as the agent of change in the Marxist thought. In conclusion, it seems that the crisis of the subject of liberation and the priority of alienation in the New Left has become the fundamental problem of leftist thought that continues to this day.