چکیده:
صادق هدایت و جبران خلیل جبران به ترتیب دو تن از ادیبان معاصر زبان فارسی و عربی هستند که از این دو ادیب توانمند، داستانهایی با صبغه اجتماعی بر جای مانده است، چراکه در دوره آنها، ادبا در اثر برخورد جوامع شرقی با غرب، فرهنگ و ادبیات آن، به مضامین تازهای در آثار خود روی آوردند؛ مضامینی همچون مبارزه با جهل، حرمان، خرافات، عقبماندگی، ظلم و... که بر جوامع شرقی سایه افکنده بود و این دو ادیب توانمند ایران و لبنان، به بیان این آلام پرداختهاند و به رهایی از این عقبماندگیها فراخواندند. با مطالعه داستانهای این دو ادیب، درونمایهها و اندیشههای مشترکی به چشم میخورد که از جمله آنها میتوان در باب حرمان، به سخن گفتن از فقر و مبارزه با ثروتمندان و در باب مشکلات اجتماعی، به بیان برخی مسایل همچون عقبماندگی، استعمار و اعتقاد نادرست از سوی هر دو ادیب اشاره کرد. این در حالی است که عشق به میهن، دفاع ار حقوق زن و سخن از دین در سراسر داستانهای ایشان به چشم میخورد که جای تامل دارد.
Sadegh Hedayat was born at 28 Bahman, February of 1903 in Tehran and Jabran Khalil Jabran,was born at sixth of Kanoon Al Aval in Lobnan. From these two powerful scholars, stories with high concerns about society has remained,as at that time,scholars had reached new purports in their masterpieces as the encountering of the eastern societies with the west culture and literature. Purports like ignorance, dread, superstition, lag, cruelty which are spread all over the eastern society.So,these two powerful scholars of Iran and lobnan, began to tell about these pain and evoke to freedom. By stuyding the masterpieces of these two scholars, the same purports and thought has beed seen which are about the dread to talk about poverty and struggle the rich and about immotality,talking about immortalities such as Lag, traditionalism,colonialism and wrong beliefs,while patriotic concerns,defence of the womens right and talking about religion are all has been seen throughout their stories which should be concernced.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي مضامين مشترک داستان هاي جبران خليل جبران و صادق هدايت قاسم مختاري دانشيار دانشگاه اراک فاطمه خيراتي کارشناس ارشد زبان و ادبيات عربي ، دانشگاه اراک (تاريخ دريافت : ١٣٩٤/٠٥/٢٣؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٤/٠٧/٢٠) چکيده صادق هدايت و جبران خليل جبران به ترتيب دو تن از اديبـان معاصـر زبـان فارسـي و عربي هستند که از اين دو اديب توانمند، داستان هايي بـا صـبغۀ اجتمـاعي بـر جـاي مانـده است ، چراکه در دورة آنها، ادبا در اثر برخورد جوامع شرقي با غرب ، فرهنگ و ادبيات آن ، به مضامين تازه اي در آثار خـود روي آوردنـد؛ مضـاميني همچـون مبـارزه بـا جهـل ، حرمـان ، خرافات ، عقب ماندگي، ظلم و ...
بـا مطالعۀ داستان هاي اين دو اديب ، درون مايه ها و انديشه هاي مشترکي به چشم ميخورد کـه از جملۀ آنها ميتوان در باب حرمان ، به سخن گفتن از فقر و مبارزه با ثروتمندان و در بـاب مشکلات اجتماعي، به بيان برخي مسائل همچون عقب ماندگي، استعمار و اعتقاد نادرست از سوي هر دو اديب اشاره کرد.
اين در حالي است که عشق بـه مـيهن ، دفـاع ار حقـوق زن و سخن از دين در سراسر داستان هاي ايشان به چشم ميخورد که جاي تأمل دارد.
در واقع ، «در داستان هدايت ، اين فکـر پرورانـده شـد کـه هـر کـس حـق خوشبخت زيستن و تمتع از موهبت هاي اين جهان را دارد، ولـي بدبختانـه نسـج اجتمـاعي جوامـع بشري چنان است که هم خوشي و هم سعادت ، و هم عشق و دوستي ، تنها براي کساني ميسر اسـت که قدرت ، مال و مقام ، هر سه را در دست گرفته اند» (آرين پور، ١٣٨٠: ١٣٨).