چکیده:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیلکنندگی جهتگیری در رابطه جنسی مردان، با بی ثباتی ازدواج بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مردان ساکن شهر تهران بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان گذشته بود. بهاینترتیب،150 نفر به روش نمونهگیری در دسترس از نقاط مختلف شهر تهران با مراجعه به مکانهای عمومی و با توزیع پرسشنامه در فضای مجازی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامههای بیثباتی ازدواج بوث و همکاران (1983)، نقشهای جنسیتی بم (1974) و جهتگیری در رابطه جنسی هاگز و اسنل (1990) بودند. یافتهها: نتایج نشان داد که جهتگیری در رابطه جنسی، نقش تعدیلکنندگی در رابطه نقشهای جنسیتی با بیثباتی ازدواج دارد. بالا بودن جهتگیری مشارکتی در رابطه جنسی، کاهش بیثباتی ازدواج را به همراه دارد. جهتگیری مبادلهای در رابطه جنسی، بالا بودن آن سبب افزایش بیثباتی ازدواج در مردان میشود. همچنین در جهتگیری توقع در رابطه جنسی، بالا رفتن آن افزایش بیثباتی ازدواج در مردان را به همراه دارد (0.01=P). نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد در مردانی که جهتگیری توقع، مبادلهای و توقع در رابطه جنسی بالا بوده، افزایش نقشهای جنسیتی باعث کاهش بیثباتی میشود؛ اما در مردانی که جهتگیری مشارکتی و مبادلهای پایین بوده، افزایش نقشهای جنسیتی تغییری در میزان بیثباتی ازدواج ندارد.
Aim: The aim of this study was to determine the moderating role of orientation in men's sexual relationship with marital instability. Methods: The method of the present study is correlational. The statistical population of the study was men living in Tehran who had lived together for at least one year. Thus, 150 people were selected by available sampling method from different parts of Tehran by referring to public places and distributing a questionnaire in cyberspace. Measurement tools in this study included Booth et al.'s Marital Instability Questionnaires (1983), Bam's Gender Roles (1974) and Hoggs and Snell's (1990) Sexual Orientation Questionnaires. Results: The results showed that sexual orientation has a moderating role in the relationship between gender roles and marital instability. High levels of participatory sexual orientation reduce marital instability. The high exchange rate of sexual intercourse increases the instability of marriage in men. Also, in the direction of expectation in sexual intercourse, its increase leads to an increase in marital instability in men (P=0.01). Conclusion: In men with high expectations of exchange, exchange, and expectation in sex, increased gender roles reduce instability; But in men with low participatory and exchange orientations, increased gender roles do not change the degree of marital instability.
خلاصه ماشینی:
نتايج و ضريب رگرسيون مبادله اي در رابطه جنسي و نقش زنانگي در مردان (به تصویر صفحه رجوع شود) همان گونه که در جدول مشاهده ميشود، براي سنجش اثر جهت گيري در رابطه جنسي بر نقش هاي جنسيتي و بيثباتي ازدواج ، در گام اول رگرسيون سلسله مراتبي نقش زنانگي وارد معادله شده است در اين حالت ضريب رگرسيون به دست آمده معنادار است (٠١٦٣-=B ,٠٠٥>P)، يعني نقش زنانگي ميتواند به تنهايي پيش بيني کننده مناسبي براي بيثباتي ازدواج در مردان باشد.
در گام دوم متغير مستقل و متغير تعديل کننده (نقش زنانگي و جهت گيري مبادله اي) وارد معادله شده اند که در اين حالت ضريب رگرسيون معنادار است (٠١٨٤=B ,٠٠٥>P)، يعني جهت گيري مبادله اي در رابطه جنسي ميتواند بيثباتي ازدواج را در مردان پيش بيني کند.
نتايج و ضريب رگرسيون جهت گيري مبادله اي در رابطه جنسي و نقش مردانگي در مردان (به تصویر صفحه رجوع شود) همان گونه که در جدول مشاهده ميشود، براي سنجش اثر جهت گيري در رابطه جنسي بر نقش هاي جنسيتي و بيثباتي ازدواج ، در گام اول رگرسيون سلسله مراتبي متغير مستقل وارد معادله شده است در اين حالت ضريب رگرسيون به دست آمده معنادار نيست (٠٠٧٦-=B ,٠٠٥ P)، يعني جهت گيري مبادله اي در رابطه جنسي ميتواند بيثباتي ازدواج را در مردان پيش بيني کند.
در گام دوم متغير مستقل و متغير تعديل کننده (نقش زنانگي و جهت گيري توقع ) وارد معادله شده اند که در اين حالت ضريب رگرسيون معنادار است (٠٢٠٣=B ,٠٠٥>P)، يعني جهت گيري توقع در رابطه جنسي ميتواند بيثباتي ازدواج را در مردان پيش بيني کند.