چکیده:
با فروپاشی شوروی در سال 1991 پیمان ورشو ضرورت وجودی خود را از دست داد؛ اما ناتو با بازتعریف اهداف خود، به گسترش ادامه داد و کشورهای نوبنیاد را با سیاست درهای باز به خود ملحق نمود و به انجام عملیاتهای متعددی در شمال آفریقا، اروپای شرقی و غرب آسیا پرداخت. مسلما دلایل ناتو در بازتعریف اهداف و استقبال از پیوستن کشورهای اروپای شرقی، همزمان دارای بار امنیتی و هنجاری است و توجه به نگاه انتقادآمیز کشورهایی مانند روسیه به قدری بااهمیت است که پرداختن به آن را هدف پژوهش کنونی قرار دادهایم.این مقاله با بهرهگیری از نظریه "ثبات هژمونیک" در پی پاسخ به این سوال است که علل و اهداف ناتو در گسترش بهسمت شرق چیست؟ پیامدها و چشمانداز آن چگونه است؟ پاسخ آوردهایم "ناتو باهدف استقرار ارزشهای غرب سعی داشته هرچه بیشتر به مرزهای روسیه نزدیک شده و این قدرت غیرهمسو با ارزشهای غرب و مستظهر بهقدرت نظامی عمده را تا حد امکان کنترل و محدود کند. با توجه به چشمانداز افزایش عضویت همسایگان روسیه در ناتو این موضوع باعث زنجیرهای از واکنشهای سیاسی، امنیتی ونظامی روسیه در قبال ناتو شده است".
خلاصه ماشینی:
این مقاله با بهرهگیری از نظریه "ثبات هژمونیک" در پی پاسخ به این سوال است که علل و اهداف ناتو در گسترش بهسمت شرق چیست؟ پیامدها و چشمانداز آن چگونه است؟ پاسخ آوردهایم "ناتو باهدف استقرار ارزشهای غرب سعی داشته هرچه بیشتر به مرزهای روسیه نزدیک شده و این قدرت غیرهمسو با ارزشهای غرب و مستظهر بهقدرت نظامی عمده را تا حد امکان کنترل و محدود کند.
اما غرب بدون توجه به این نگرانیها، به گسترش خزنده ناتو به مرزهای روسیه ادامه داد و در نهایت روسیه، اقدام نظامی علیه اوکراین را منطقیترین و ناگزیرترین راه برای اعاده امنیت خود دانست.
(Clinton, 1997) یک توجیه مرتبط دیگر از جانب غرب وجود دارد که کمتر به آن اشاره شده است؛ گسترش ناتو به عنوان پوششی در برابر احتمال ظهور مجدد روسیه بهعنوان یک کشور مستبد و مستعد ماجراجویی فراتر از مرزهای خود و استفاده از نیروی نظامی آن عمل میکند.
تمایل کشورهای تازه استقلال یافته برای عضویت در ناتو بر این اساس است که در طول تاریخ و از زمان روس باستان در 1882 مکررا روسها به این سرزمینها یورش بردهاند؛ زیرا براساس تئوری سیاست خارجی روسیه، "دنیای روس" (کشورهای دارای نژاد روس مانند اوکراین، بلاروس و قزاقستان) همواره حریم نفوذ روسیه تلقی شده و خطر تهاجم به آنها وجود دارد.
1-3- امنیت و ثبات بر مبنای نگاه امنیت محور روسیه، این کشور همچنان اروپای شرقی و مرکزی را بهعنوان حوزه نفوذ خود میداند، این استدلال عمدتاً دلایل تاریخی دارد زیرا در بستر تاریخ روسیه توسط توتونها، لهستانیها، سوئدیها، فرانسویها و آلمانیها مورد تهاجم قرار گرفته است.