چکیده:
«روشنشدگی» در سنت ذن بودایی و «صحو» در سنت تصوف خراسان اهمیت برجستهای دارند، بهگونهایکه باعث ایجاد شقاق بنیادینی میان پیروان ذن بودایی و تصوف خراسان شدند. در سنت ذن بودایی، «روشنشدگی» به «تدریجی» و «ناگهانی» تقسیم میشود که هریک پیروان خاص خود را دارد. نماینده مکتب «بیداری تدریجی» شنسیو و نماینده مکتب «بیداری ناگهانی» نیز هوئیننگ دارد. اختلافنظر آنها در بحث کیفیت حصول روشنشدگی چنان جدی بود که سنت بودایی بعد از خود را به آیین بودایی «شمال» و «جنوب» تقسیم کرد. در تصوف خراسان نیز اختلافنظر میان «صحو» و «سکر» صوفیان آن خطه را در برابر هم قرار داد و آنها را ـ دستکم ـ به دو دسته تقسیم کرد: صوفیان پیرو صحو مانند خواجه عبدالله انصاری، ابونصر سراج طوسی، و هجویری که ابوالقاسم قشیری نیز نماینده این تصوف بهشمار میرود. پیروان روشنشدگی تدریجی در ذن بودایی اهل سواد و دانش بودند. آنها اهل کتابت بودند و نظریات خاص خود را بهخوبی در آثارشان تدوین کردند. بهعبارت دیگر، آنها بیشتر اهل سنت کتابت بودند و در دوره خود در زمره اهل علم شناخته میشدند. در تصوف مبتنی بر صحو خراسان نیز صوفیان اهل دانش و کتابت بودند و از سنت مکتوب بهره میبردند و در زمره عالمان زمان خود بهشمار میآمدند. به لحاظ کارکرد، روشنشدگی تدریجی در سنت ذن بودایی همان جایگاهی را دارد که صحو نزد صوفیان خراسان داشته است. نوشتار حاضر براساس روش تحلیلی ـ توصیفی و بر مبنای اطلاعات و دادههای کتابخانهای گردآوری شده است.
Enlightenment" in the Buddhist Zen tradition and "lucidity" in the tradition of Khorasan Sufism have a prominent importance, in such a way that they caused a fundamental rift between the followers of Zen Buddhism and Khorasan Sufism. In the Buddhist Zen tradition, "enlightenment" is divided into "gradual" and "sudden", each of which has its own followers. The representative of the "gradual awakening" school has Sufism and the representative of the "sudden aversion" school also has Huineng. Their disagreement on the quality of attaining enlightenment was so serious that it divided the later Buddhist tradition into "Northern" and "Southern" Buddhist traditions. In the Sufism of Khorasan, he contrasted the differences of opinion between "lucidity" and "intoxication" Sufis of that region and divided them - at least - into two categories: Sufis who followed lucidity, such as Khwaja Abdullah Ansari, Abu Nasr Siraj Tusi, and Hujwiri who Abul Qasim Al-Qushayri is also considered a representative of this school. Followers of gradual enlightenment in Zen Buddhism were people of literacy and knowledge. They were literate and wrote their own theories well in their works. In other words, they were mostly Sunni scholars and were known as scholars in their era. In the Sufism based on lucidity Khorasan, the Sufis were people of knowledge and literature and benefited from the written tradition and were considered among the scholars of their time. In terms of function, gradual enlightenment has the same position in Zen Buddhist tradition as lucidity had among Khorasan Sufis. Using an analytical-descriptive and deskresearch method this paper has been conducted.
خلاصه ماشینی:
هونگجن استاد بزرگي بود و پيروان توانمند بسياري داشت که نام بيش از ده تن آنها در تاريخ مانده است، ولي از آنان شنسيو و هوئيننگ برجسته شدند و به سبب تفاوت و اهميت آموزههاي ايشان، ذن به دو مکتب «شمالي» و «جنوبي» تقسيم شد.
هونگجن ابتدا روح چن را در شعر شنسيو يافت و از همه خواست آن را با صداي بلند بخوانند، اما نقل داستان از زبان سوتره صفه حال و هواي ديگري دارد و چنين روايت ميکند که هونگجن هم مانند هوئيننگ بیدرنگ پس از شنيدن آن شعر، دريافت که اين شعر روح چن را منتقل نميکند و به همين سبب با عجله و با خطي بد شروع به نوشتن شعري بر روي ديوار کرد.
به نظر سوزوکي، شعر شنسيو تا حد زيادي بيانگر اهداف و روشهاي مکتب بوداست و روح آن به اين معنا اشاره دارد که «مراقبه» ابزاري براي پاکسازي جان است.
شنسيو مانند ديگر استادان ذن معتقد بود: جان وجود دارد و آن را بايد در جان فردي خود که به تمام صفات بودا آراسته است، جستوجو کرد و علت عدم ادراک حقيقت اين است که ما در جستوجوي مقاصد بيروني هستيم که نور جان را تيره ميکند.
با بررسي آثار قشيري درمييابيم که وي در بسياري از علوم و فنون، از جمله فقه، تفسير، حديث، کلام، شعر و عرفان از استادان نامآور روزگار خود بهشمار ميآمده، اما شهرت صوفيانه او که با تأليف آثاري همچون رساله و لطائف الاشارات به دست آمده، بعدها بر ديگر جنبههاي علمي او غلبه يافته است (رضايتي كيشه خاله، 1384، ص 10).