چکیده:
همانطورکه میدانیم معمولا در فلسفة صدرایی تغیر حرکت عین ثبات آن است و همین ربط متغیّر به ثابت را نیز توجیه میکند. مسئله مهمی که در اینجا پیشمیآید اینست که آیا پیش از ملاصدرا نیز ثبات تغیر پیروانی داشته است؟ هدف اصلی این نوشتار بررسی همین موضوع است. آنچه مسلم است نقد ثبات تغیر دارای پیشینهیی دیرین نزد اندیشمندان مسلمان بوده است و بهمین دلیل ما نیز این نقدهای تاریخی را در این پژوهش بطور مستند نشان خواهیم داد. ولی اینکه در حل دشوارة ربط متغیّر به ثابت بسیاری ثبات تغیر را به حکمای گذشته نسبت دادهاند، ادعای چندان محکمی بنظر نمیرسید؛ گرچه پیش از ملاصدرا نیز برخی در مورد ربط متغیّر به ثابت گفتهاند که فلک در حرکت دوری خود دوام و ثبات دارد، آنها این پاسخ را پاسخ نهایی ربط متغیّر به ثابت ندانستهاند. در پایان اشاره خواهیم کرد که ثبات تغیر صدرایی، به این دلیل قابلنقد است که با پذیرش آن دیدگاه اب و ابنای رجل همدانی پیرامون کلی لازم میآید.
خلاصه ماشینی:
پس در نجاة مسئله ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت اینگونه حل میشود که ابنسینا نخست حرکت دوری فلک را پیش میکشد که بنوعی در تغیر خود ثبات دارد، ولی او در اینجا متوقف نمیشود و نمیگوید که حرکت دوری دارای دو حیث تغیر و ثبات است و همین میتواند ربط متغیر به ثابت را روشن سازد، بلکه معتقد است خود این تغیر مدام و ثابت نیز علتی دارد که هم دارای ثبات است و هم دارای تغیر و آن ارادة کلی ثابت و ارادههای جزئی متغیر است.
ثبات تغیر در اندیشۀ صدرالدین قونوی بدین ترتیب، مسئلهیی که پاسخ روشنی به آن داده نشده اینست که پیش از ملاصدرا، آیا منبع دست اوّلی وجود دارد که بدون بحث از ارادههای جزئی متغیر و نفس فلکی متغیر، دو حیثیت داشتن حرکت و ثبات تغیر را بتنهایی برای حل مشکل ربط متغيّر به ثابت کافی بداند؟ چراکه در غیر این صورت، روشن نیست معنای چندان عجیبی در نظریۀ ثبات تغیر وجود داشته باشد، یعنی هنگامی که مثلاً میگوییم دیروز ماه در آسمان حرکت میکرد و امروز نیز ماه در آسمان حرکت میکند، پس ماه در حرکت خود دوام و ثبات دارد، تا اینجا امری شگفتانگیز در این سخن ـکه بسیار نیز رایج استـ وجود ندارد.
خلاصة پاسخ ابنرشد اینست که جنبة تجدد آن حرکت، علت حوادث متغیر است، ولی در اینجا دیگر این اشکال پیش نمیآید که خود آن جنبة تجدد از چه چیزی صادر شده است تا دچار تسلسل شویم؛ از آنرو که جنبة تجدد آن حرکت امری حادث نیست، بلکه فعلی قدیم است که آغاز و پایانی ندارد.