چکیده:
هدف کلی پژوهش، شناسایی موانع و راهکارهای توسعۀ اشتغالپذیریِ فارغالتحصیلان از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و صاحبنظران حوزه اشتغال برای مقطع کارشناسی در دورههای علوم رفتاری است. پژوهش حاضر یک تحقیقِ کیفی از نوع پدیدارشناسی میباشد. مشارکت-کنندگان این پژوهش را اساتید، کارفرمایان تشکیل میدهد. روش نمونهگیری در تحقیق کیفی، روش نمونه-گیری هدفمند از نوع نمونهگیری نظری میباشد. از میان شرکتکنندگان در مصاحبه 15 نفر از اساتید و 12 نفر از کارفرمایان بودند. گردآوری دادهها از طریق انجام مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبهها توسط 5 نفر از صاحبنظران آموزش عالی بررسیشده و پس از تأیید به کار گرفته شد. تجزیهوتحلیل دادهها با روش تحلیلمضمون میباشد. تحلیل اولین مصاحبه با کدگذاری باز آغاز گردید و در نهایت در مصاحبه 27 به اشباعنظری رسید. در مجموع 109 مضمون مرتبط با چالشها و موانعِ توسعۀ اشتغالپذیری فارغالتحصیلان از این مصاحبهها احصا شد. سرانجام، در 6 مانع اصلی از قبیل: «موانع فردی»، «موانع دانشگاهی»، «موانع اجتماعی»، «موانع فرهنگی»، «موانع اقتصادی»، «موانع سیاسی» و 21 مانع فرعی شامل: مشکلات شناختی-رفتاری، ضعف انگیزشی، زیادهخواهی، فقدان مهارتهای کارآفرینی، ضعف شایستگیهای تحصیلی و شغلی، عدم کیفیت دورههای آموزشی، ضعف دانشگاهی، نقصان برنامه درسی، فقدان بسترهای اجتماعی مناسب، ناسازگاری سازمانها، ضعف فرهنگی، کمبود برنامههای شغلی، ناعدالتی در استخدامیها، نیازسنجی نامناسب، ضعف اقتصادی، ناهماهنگی سرمایه انسانی و بازار کار، عدم ارتباط با بازار کار، کمبود منابع مالی، نبود مدیریت اثربخش، سیاستهای ناکارآمد، و کاهش تعاملات بینالمللی طبقهبندی گردید. نتایج نشان داد که مهم-ترین راهکارِ توسعۀ اشتغالپذیری از نظر اساتید و کارفرمایان، ضرورت اصلاح و بازنگری در برنامههای درسی است.
The general purpose of this study is to identify the barriers and solutions for the development
of graduates' employability from the perspective of faculty members, employers and experts
in the field of employment for a bachelor's degree in behavioral sciences courses. The current
research is a qualitative research of the phenomenological type. The participants of this
research are faculty members, employers and employment experts. The sampling method in
qualitative research is the purposeful sampling method of the theoretical sampling type.
Among the interviewees were 15 faculty members and 12 employers. Data were collected
through semi-structured interviews. The content validity of the interviews was reviewed by
5 higher education experts and was used after confirmation. The obtained data from this
study were analyzed by the Thematic analysis method. The analysis of the first interview
began with open coding and finally reached theoretical saturation in interview 27. A total of
109 themes related to the challenges and barriers to the development of graduates'
employability were obtained from these interviews. Finally, a total of six major barriers were
classified as "individual barriers", "academic barriers", "social barriers", "cultural barriers",
"economic barriers" and "political barriers". Furthermore, in 21 sub-obstacles including:
cognitive-behavioral problems, motivational weakness, avarice, lack of entrepreneurial
skills, weakness of academic and Job Competencies, lack of quality training courses,
academic weakness, curriculum defects, lack of appropriate social contexts, incompatibility
of organizations, cultural weakness, lack of employment plans, employment injustice,
inadequate needs assessment, economic problems, a mismatch between human capital and
the labor market, poor connection between human resources and the labor market, financial
resources shortage, lack of effective management, inefficient policies, and a reduction of
international interactions. Also, the results showed that the most important solution for the
development of employability from the perspective of faculty members and employers is the
need to review and revise the curricula.
خلاصه ماشینی:
يکي از تعاريف مهم و مورد قبول توسط صاحب نظران و دانشمندان دنيا در رابطه با اشتغال پذيري اين است که «اشتغال پذيري، مجموعه اي از دستاوردها است که مهارت ها، دانش ، ادراک و خصوصيات شخصي را شامل ميشود که به تبع باعث ميشود فارغ التحصيلان به احتمال زياد شغلي را بدست آورند و در مشاغل انتخابي خود موفق شوند و آن به نفع خود، نيروي کار، جامعه و اقتصاد است » ( & Bennett ;٢٠٢٠ Nghia &Tomlinson ;٢٠٢٠ Petrakaki &Kornelakis ;٢٠٢٠ Fotiadou ;٢٠٢١ Ananthram ;٢٠١٣ Pooja ;٢٠١٦ Uzoechi &Idaka ;٢٠١٧ Learyب O ;٢٠٢٠ aک Manzano Garc &Ayala Calvo ;٢٠٠٩ Fish &Bhanugopan ;٢٠١٠ Perera &Wickramasinghe ;٢٠١٠ Beukes &Coetzee 1.
مطالعات انجام شده توسط محققان ايراني در زمينۀ اشتغال فارغ - التحصيلان نشان ميدهد که عوامل متعددي از جمله افزايش تعداد دانشگاه ها، منسوخ شدن برنامه هاي درسي دانشگاه ها و ناهماهنگي شديد بين رشته هاي تحصيلي و نيازهاي بازار در ايجاد اين وضعيت مؤثر بوده است (٢٠٢٠ Rajabi &Parsa Farhadi Rad).
از طرفي ديگر بررسي ها نشان مي دهد اهداف تعيين شده براي ايجاد اشتغال و کاهش بيکاري در برنامه چهارم توسعه تحقق کامل نيافته است و در برخي از ابعاد بازار کار همچنان عدم تعادل هاي زيادي وجود دارد ( Nasiri ٢٠١٣ Shamsollahi &Honari Shahtahmasbi).
در برخي از پژوهش ها به وضوح مشاهده شد که يکي از راهکارهاي مؤثر براي توسعۀ اشتغال پذيري فارغ التحصيلان ، طراحي برنامه درسي جديد و مهارت - محور است به طوري که يافته هاي (٢٠١٩ Ismail &Mohammad ) و (٢٠٠٦ Horn) مؤيد نتايج پژوهش حاضر ميباشد.