خلاصه ماشینی:
"(طرح مرگ در بیتلجوس،دامهای سیاست در بتمن و عشق در ادوارد دست قیچی فاقد پیچیدگیهای فریبنده روایی و در عوض بهرهمند از غنا و تنوعی تصویری هستند)او مانند ادوارد چندان به هدف یا کارکرد محصول خلاقیت خود بهره نمیدهد که به نقش آن در روح بخشیدن به محیط و فضای اشباع شده از مصرف و کاربرد و قوانین منطقی-و نه عملی-برای زندگی بهتر.
و به مدد ذخایر و الگوهای تصویری پاپ آرت سعی میکند-با جسارتی متغیر و میلی قابل درک به یک Entertainer مقبول بودن-به جوهره رؤیاها و کابوسهای نسلی دست یابد که حاصل یک فرآورده پیچیده فرهنگی بوده است(و البته ارتباط برقرار کردن با اینها باید که برای نسل قبلی که هنوز دغدغههای ایدئولوژیکش را حل نکرده و نسل متأخری که با وسواسی کشنده نگران کمبودهای فکری خویش است دشوار باشد و به ویژه در اینجا و با شرایط اجتماعی ما شاید اصلا ناممکن بنماید)نسل فانفار و تلویزیون."