چکیده:
روایات تحریف نمای قرآن کریم مهم ترین مستند مدعیان تحریف قرآن است،محققان اسلامی روش های مختلفی را در ردّ اینگونه روایات به کار بسته اند. اکنون ما نیز در این پژوهش با به کارگیری از این روش ها درصدد نقد روایات دلیل حادی عشر هستیم که جناب محدث نوری در کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب جمع آوری کرده اند و ما نیز تمام توان خود را در تاویل این روایات به کار بسته ایم چرا که موضوع تحریف قرآن کریم با استناد به خود قرآن کریم:« انّا نحن نزّلنا الذّکر وانّا له لحافظون» بی پایه و اساس بوده است.
Narratives of distorting the face of the Holy Quran is the most important document of those claiming to distort the Qur'an, Islamic researchers have used various methods to refute such narrations. Now, in this research, by applying these methods, we are trying to criticize the traditions of the 11th reason, which were collected by Mr. Muhaddith Nouri in the book Chapter of Al-Khattab Fi Tharif Kitab Rab al-Arbab, and we have also used all our power in the interpretation of these traditions. Because the issue of distorting the Holy Quran by referring to the Holy Quran itself, Ana Nahn Nazlana Al-Dhikr va Ana Lah Lahafizoon, has been baseless.
خلاصه ماشینی:
در اين روايت جناب محدث نوري از کتاب القرائات سياري نقل کرده اند که شخصيت سياري نزد رجاليون به هيچ وجه مورد قبول نبوده است ازجمله شيخ طوسي٤ و ابن غضائري ٥، کشي ٦، نجاشي٧، مامقاني ٨ وي را تضعيف کرده اند همچنين آيت الله خويي ٩ دربارة سياري ميفرمايند: علماي رجال اتفاق نظر دارند که او فاسد المذهب است ؛ بنابراين به نظر صحيح نمي آيد که بر روايت ها و کتب سياري اتکا کرد لذا اين روايت نيز مورد قبول واقع نخواهد شد.
٨. بإسناده عن الصادق عليه السلام :«لو قرئ القرآن کما أنزل لألفينا مسمين » واژة قرائت در لسان حديث به معناي خواندن و تفسير قرآن نيز به کار رفته است لذا در اين جا که جناب محدث نوري استدلال کرده اند که از اين روايت تحريف لفظي آيات قرآن استفاده ميشود صحيح نخواهد بود بلکه با اين قرينه نهايتا ميشود تحريف معنوي آيات را اثبات کرد.
محل شاهد جناب محدث نوري اين قسمت از روايت ميباشد:« لو أن الناس قرءوا القرآن کما أنزل الله ما اختلف اثنان »؛ که بيشتر به نظر مي رسد مربوط به اختلاف قرائات باشد چرا که به اين قسمت از روايت استدلال ميشود که فقط يک قرائت صحيح ميباشد چرا که ميفرمايد اگر قرآن همانطور که نازل شده قرائت شده بود کسي در آن اختلاف نميکند؛ بنابراين از اين روايت استفاده نميشود که قرآن تحريف لفظي شده است .
اين حديث در ذيل آيۀ ٥٧ سورة زخرف در کتاب تاويل آيات الباهرة آمده است ولکن از صدر روايت چنين برداشت ميشود که منظورازمحوهمان مطالبي بوده که تفسير و بيان آيات بوده است ميباشد و مقصود تحريف لفظي به نقيصه نمي باشد و آن مقدار که براي بيان آيات قرآن بوده است حذف شده است نه خود آيات قرآن .