خلاصه ماشینی:
"هدف این است بفهمیم آیا در همین جهان بیرحم،جایی برای کاری که میتواند توجیه اقتصادی نداشته باشد،وجود دارد؟ در همان موسسات اقتصادی(در جهان سرمایهداری پیشرفته استعماری)وقتی سخن از چیزی پیش بیاید که توجیه اقتصادی"ندارد"،اگر بنا باشد پولی را"بدهند"،به آن اعطای پول به چشم انجام یک کار خیر نگاه میکنند.
برخورد نزدیک از نوع دوم در کشورهای سرمایهداری پیشرفته برای حل این مساله(حمایت از سینمای مستند که به سفارش زنده است و برای حمایت از مستقلهایی که میخواهند کار بدون سفارش-بدون توجیه اقتصادی-بکنند) راهکارهایی اندیشیده شده است،از موسسات به ظاهر غیر مربوط مثل"واحد فیلم شل"-که سازمانی با نزدیک 60 سال سابقه است و بیشتر از هزار فیلم تهیه کرده (نزدیک به نیمی از تولید فیلم هستند کشور ایران)-در میگذریم.
برخورد نزدیک از نوع سوم آیا هنرمندان تازه کار ما باید همچون هنرمندان کهنهکار صلیب رنج را همچنان بردوش بکشند؟این درست است که هنرمند باید همواره رنج بکشد،اما آیا این رنج بهمعنای رنج کشیدن مادی است،به نحوی که حتی جایی برای رنج بردن معنوی باقی نماند؟!چنانکه همه میدانیم حتی در حد کمکهایی که موسسات آمریکایی به شهروندانشان میدهند(در حد همان ماشین قراضه مورد اشاره خانم کوپل)در ایران کمکی به هنرمندان مستقل که میخواهند فیلم مستند بسازند،وجود ندارد.
منوچهر طیاب که از او بهعنوان حرفهایترین مستندساز ایران نام برده میشود،زیرا هرگز به فکر ساختن فیلم داستانی نیفتاد(یا حداقل در عمل چنین کاری نکرد)در میزگردی در خلال چهارمین جشنواره سوره در اصفهان،بیان داشت که در دوران همکاری او با وزارت فرهنگ و هنر سابق(در دهه 40)عدهای با مسئولیت او گرد هم آمدند و انواع روشهای کمک و حمایت مالی از سینمای مستند را از سراسر جهان مطالعه کردند،در نهایت همه را جمعبندی کرده و به یک راهکار واحد رسیدند و آن را به وزارتخانه اعلام کردند."