چکیده:
هستی شناسی یکی از مهمترین مباحث عرفان اسلامی هست که کمابیش از ابتدای مکتوب شدن مطالب عرفانی مورد توجه عرفا و متصوفه بوده است. و هر یک از عرفای بزرگ صاحب اثر، براساس مشاهده ، مکاشفه و تجربهای که خود داشته، به تبیین چینش نظام هستی و مطالب مربوط به هستی شناسی پرداخته است. از جمله این عرفا امام محمد غزالی و بهاءالدین ولد هستند که از بزرگترین عرفای اسلامی در قرن پنجم و ششم بودهاند. این تحقیق به روش تحلیلی- توصیفی و تطبیقی به بررسی مهمترین عناوین هستی شناختی مطرح شده در آثار این دو عارف پرداخته است. از یافتههای مهم این پژوهش تفاوت دو عارف در نوع بیان اندیشهها و پرداختن به مسائل مختلف از جمله مسائل هستی شناختی است. که به نظر میرسد ناشی از نوع تفکر این دو باشد چون غزالی در بیان مطالب و افکار متأثر از روشهای کلامی و فلسفی است. اما بهاءولد حتی در ارائه مسائل کلامی متأثر از نتیجة تجربة عارفانه و کشف و شهودی است که به آنها دست یافته است.
Ontology is one of the most important topics in Islamic mysticism, which has been considered by mystics and mystics from the very beginning of mystical writing. And each of the great mystics of the author, based on his own observation, revelation and experience, has explained the order of the system of existence and matters related to ontology. Among these mystics are Imam Muhammad al-Ghazali and Bahا'u'll .h, who were among the greatest Islamic mystics of the fifth and sixth centuries. This research has examined the most important ontological topics in the works of these two mystics. One of the important findings of this research is the difference between the two mystics in the type of expression of ideas and dealing with different issues, including ontological issues. Which seems to be due to the type of thinking of the two because al-Ghazali is influenced by theological and philosophical methods in expressing content and thoughts. Baha'-iwalad is even influenced in the presentation of theological issues as a result of the mystical experience and discovery and intuition he has achieved.
خلاصه ماشینی:
هستي شناسي صوفيانه حاصل کشف و شهود عرفاني و شامل مبـاحثي از قبيـل توحيـد و وحدت وجود، ذات ، صفات و افعال خداوند ، جسم و روح (نفـس )، مراتـب وجـود اسـت که هر يک از عرفا بنابر اقتضاي آثارشان تمام يا بخشي از اين مباحث را در آثار خود تبيين کرده اند.
همان طورکه اشاره شد، قرن پنجم و ششم دورة اوجگيري عرفـان مخـصوصا در منطقـۀ خراسان است و غزالي و بهاءولد دو نمايندة کامل آن هستند که بـر دو قلـۀ عرفـان اسـلامي يعني مولوي و ابن عربي تأثير بسزايي داشته اند، طـوريکـه مـيتـوان گفـت قـسمت اعظـم عرفان ابن عربي و مولوي به کمک آرا و انديشه هاي عرفاني اين دو عارف به وجود آمده و متبلور شده است .
٢- پيشينة پژوهش پيش از اين پژوهش ، تحقيقاتي دربارة ديدگاه هـاي هـستي شناسـي برخـي عرفـا بـه صـورت بررسي يک ديدگاه يا مقايـسۀ بـين ديـدگاه دو عـارف نوشـته شـده اسـت کـه از آن ميـان مي توان به «هستي و مراتب آن از ديدگاه عزيـز نـسفي » (رئيـسي و ديگـران ،١٣٩٢)؛ «مبـاني عرفــاني هــستي شناســي عــين القــضات همــداني » (فــدوي و ديگــران ، ١٣٩٨)؛ «بررســي هستي شناسي عرفاني از منظر نجم الـدين رازي و عزيـز نـسفي » (خياطيـان و رشـيدي نـسب ، ١٣٩٧)؛ «هستي شناسي از منظر ابـن عربـي و فخرالـدين عراقـي » (غريـب حـسيني و صـرفي ، ١٣٩٠) اشاره کرد.
٤- بحث و بررسي ٤-١ هستي شناسي از ديدگاه غزالي و بهاءولد همان طورکه اشاره شد، اساس مسائل هستي شناسانه در عرفان سه محور خدا، جهان و انسان است ، اما موضوعات متعددي ذيل اين سه محور اساسي مطرح مـي شـود تـا شـناختي را کـه عرفا و متصوفه از هستي دارند، در قالب يکي از عمده ترين مباحث عرفان نظري ارائه شـود.