خلاصه ماشینی:
"در مهمترین صحنه از فیلم که در آگهی تبلیغاتی نیز مورد استفاده قرار گرفته،با پدیدهای که فعلا در آمریکا شایع است به شکل نیشداری بازی میشود:همان مردمی که به هیچوجه نمیتوانند خانه خود را در حال ویران شدن تماشا کنند، با میل و رغبت تمام نظارهگر ویرانی خانه دیگران هستند!در آگهی روز استقلال،خانهای که منفجر میشود،خانه رئیسجمهور است.
روز استقلال،مثل خیلی از بلاک باسترهای دیگر،قبل از اینکه مخاطب تشخیص دهد این فیلم آنقدرها هم بزرگ و ارزشمند نیست،و این هم یکی دیگر از خیل محصولات فرمول تولید فیلمهای بازارشکنها است که استودیوها بارها و بارها آن را به ما فروختهاند،قریب به یک میلیارد دلار درآمد داشت.
بنابراین لازم است آگهیهای تبلیغاتی راجع به موضوع و محتوای فیلم نیز اطلاعاتی ارائه دهند و با بودجه کمی که در اختیار استودیوهای مستقل است،انجام این کار با توجه به هر ثانیه اضافی که مورد احتیاج است،اندکی مشکل به نظر میرسد.
مستقلها میکوشند تا رضایت تمامی افراد جامعه را فراهم کنند (به تصویر صفحه مراجعه شود) اسپایک لی و اغلب سعی میکنند تا در آگهیهای تبلیغاتی خود به جای استفاده از جلوههای ویژه فراوان، مضمونهای متعددی را طرح کنند.
در پایان،این سئوال مطرح است که در این میان برندهء واقعی کیست؟از سویی فعالیتهای تبلیغاتی چند ملیون دلاری،مخاطبین چند صد میلیون نفری را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر یک فیلم کوچگ تحریککننده و بحثانگیز با تبلیغات کم و یادداشتهای مثبت شانس فراوانی برای کسب صدها میلیون تماشاگر را داراست:بازارشکنها و مستقلها هر دو به شکل متفاوتی برنده محسوب میشوند."