چکیده:
رفتارگرایی فلسفی یکی از شاخههای فیزیکالیسم است. فیزیکالیسم نظریهای است که نفس و حالات نفسانی را یا غیرواقعی میداند (فیزیکالیسم حذف گرا) و یا برای آنها واقعیتی جز امور مادی قائل نیست (فیزیکالیسم فروکاهش گرا). رفتارگرایی فلسفی نوعی فیزیکالیسم فروکاهش گراست که بر مبنای آن نفس و حالات نفسانی با رفتار بیرونی انسان همسان پنداشته میشوند. این نظریه مبتنی بر سه دیدگاه است: رفتارگرایی روانشناختی، نظریه تحقیقپذیری معنا و نظریه زبان خصوصی ویتگنشتاین. یادگیری فرایندی پیچیده است که افراد از دیدگاههای مختلف به بررسی آن پرداختهاند و هر یک جنبهای از یادگیری انسان را به تصویر کشیده است. در یک تقسیمبندی نظریههای یادگیری را به چهار نظریه رفتارگرایی، شناختگرایی، سازندهگرایی و ارتباط گرای تقسیم کردهاند. بر همین اساس در این مقاله به مروری اجمالی بر مبانی نظریه یادگیری رفتارگرایی پرداخته شد
Philosophical behaviorism is one of the branches of physicalism. Physicalism is a theory that either considers the ego and egoistic states to be unreal (eliminationist physicalism) or considers them to have no reality other than material things (reductionist physicalism). Philosophical behaviorism is a type of reductionist physicalism based on which the ego and ego states are considered to be identical with the external behavior of humans. This theory is based on three points of view: psychological behaviorism, researchability theory of meaning and Wittgenstein's theory of private language. Learning is a complex process that people have investigated from different perspectives and each one has depicted an aspect of human learning. In a division, learning theories have been divided into four theories: behaviorism, cognitivism, constructivism, and communicationism. Accordingly, in this article, a brief overview of the basics of behaviorist learning theory was discussed.
خلاصه ماشینی:
از جنبه هاي عمدٔە اين نظريه که به آن ويژگي خاصي داده است ميتوان از عينيت گرايي نام برد که بر اساس يک نگرش فلسفي، تحت عنوان «پوزيتيويسم » استوار شده است ( پناهي, قائدي, ضرغامي و عبداللهي،١٣٩٥) در ديدگاه رفتارگرايان ، انسان يک ارگانيسم تجربه گراست که استعداد بالقوه اي براي هر رفتاري دارد.
بيان ميدارند نظريه رفتارگرايي، ضرورتاً به يادگيري به عنوان يک فرايند کسب شده از رفتارهاي جديد نظر دارد که خود را در چهارچوبي از پاسخ هاي خاص و مستقل از فرايندهايي که در دانش آموزان اتفاق ميافتد، نشان مي دهد؛ اين رويکرد در برنامه درسي، پاسخ هايي با روش هاي متفاوت ارائه کرده و انتظارات و تفاوت هاي فردي دانش آموزان در فرايند تدوين برنامه درسي را مورد بررسي قرار نمي دهد (شيري، اشرفي فرد، کرمي، زارعي و گندم کار،١٣٩٩).
کاربردهاي نظريه يادگيري رفتارگرايي در آموزش وپرورش & Shamsudheen Hernik١ 7 طبق قانون پاداش ثرندايک در نتيجه پيامد مطلوب رفتار، پيوند بين محرک و پاسخ نيرومند ميشود.
اين موارد، اشکال آموزش برنامه ريزي شده هستند که در آن ، تمرين به صورت سؤال (محرک)- جواب (پاسخ ) شکل ميگيرد، دانش آموز را در معرض يادگيري در مراحل تدريجي قرار ميدهد که با سؤالات ساده تر شروع ميشود (براي تقويت مثبت ) و به تدريج به سمت سؤالات دشوارتر پيش ميرود (اصغري، خادمي و وصالي،١٤٠٠).
20 Investigating the philosophical foundations of behaviorist learning theory 1 Roya Davoodi Shandiz Abstract Philosophical behaviorism is one of the branches of physicalism.