خلاصه ماشینی:
"بازیگردانی عروسکی، رشتهای کاملا تخصصی است و دورهای سه ساله در دانشکدههای عروسکی معتبر اروپا دارد؛ آقای غریبپور بهعنوان کارگردان گروه با دو چالش رو در روست؛ نخست اینکه دو یا سه بازیگردان حرفهای را از اتریش به ایران دعوت کند تا در تمرینات و اجرای گروه حضور یابند تا به شکلی سیستماتیک و مستمر، این مهارتها به بازیگردانان جوان گروه «آران» انتقال یابد.
آقای غریبپور نیز راه آسان را برگزیدهاند و نتیجه آن این است که به جز دو عروسک که تا حدودی قابل قبول بازی داده شدهاند؛ مابقی ساختگی و «غیر واقعی» درآمدهاند.
خوشبختانه امروزه به مدد فناوری ارتباطات، میتوان بهراحتی به برخی شبکهها، سری زد و هر شب اپرا دید؛ بنابراین دیگر نمیتوانیم شنونده این ادعا باشیم که در اپرا «افکتهای صوتی» وجود ندارد!؟ در اپراهای «موتسارت» که اتفاقا گروه باید خیلی بر آثار او تسلط داشته باشد (چون در بروشور نمایش نیز از او نام بردهاند.
» (مرجع ش 4) یکی از مهمترین صحنههای اجرا که بحثهای زیادی را نیز برانگیخته است، صحنة نبرد رستم و سهراب است، این صحنه با استفاده از یک پرده و تکنیکهای سایه طراحی و اجرا شده است.
چنین فعلی که ما چند عروسک چند هزار دلاری بسازیم و از آنها به مثابه اشیاء دو بعدی برای ایجاد سایه بر پرده استفاده کنیم و نام آن را «مرزشکنی»11 بگذاریم، خود مضحکهای است که در تاریخ تئاتر ایران باقی میماند؛ عملی است که این روزها در تئاتر ما تازگی ندارد."