چکیده:
"فرگه" معتقد است محتویات ذهن فرد (انطباعات حسی، احساسات، تخیلات و مانند آن) ـ که آنها را ایده مینامد ـ برخلاف اندیشه که امری عینی و مستقل از همه اذهان است، در ارتباط زبانی قابل انتقال نیست. مبنای استدلال وی برای اثبات انتقالناپذیر بودن ایدهها، وابستگی آنها به فاعل شناسا و خصوصیبودن ایدههاست. "سرل" در بنای نظریه افعال گفتاری، اصل بیانپذیری را طرح مینماید که به نظر میرسد امکان انتقالناپذیری ایده را نفی میکند. بنا بر اصل بیانپذیری، «هر چه را بتوان قصد کرد، میتوان آن را بیان کرد». به ادعای سرل، این اصل فینفسه نمیتواند زبان خصوصی را نفی کند و نمیتواند بدین طریق امکان امر انتقالناپذیر را منتفی سازد. در این مقاله تلاش میکنیم این اصل را در پرتو چرخش زبانی و نتایج و لوازم معرفتشناختی آن بررسی کنیم. نظریه معنای سرل نشان میدهد که از دیدگاه وی نه فهم امر کاملا و مطلقا خصوصی و تبدیل آن به تجربه امکانپذیر است و نه در فرض امکان چنین امری میتوان بیانی معنادار از آن عرضه کرد. بر این اساس، از نظر سرل حتی امور ذهنی نیز ـ بر خلاف آنچه فرگه معتقد بود ـ مطلقا خصوصی و غیر قابل بیان نیستند.
Frege argues that, contrary to thoughts that are concrete entities and independent of all minds, the content of an individual's mind (sense impressions, feelings, imaginations and so on) -that he calls ideas- are incommunicable in linguistic contact. His argument is that ideas depend on the knower and thus are private. In his theory of speech acts, Searle proposes the principle of expressibility which seems to refute the possibility of incommunicability of ideas. According to the principle of expressibility, "whatever can be intended can be said". Searle claims that this principle by itself does not repudiate private language and thus does not negate the possibility of the incommunicable.In their essay, the authors try to study this principle in the light of linguistic turn, its results and epistemological implications. Searle's theory of meaning suggests that understanding of the absolute private and its being rendered into experience is not possible, and if possible, it cannot carry a meaningful expression. Accordingly, in Searle's view, even mental entities -contrary to what Frege has said- are not absolutely private and inexpressible.
خلاصه ماشینی:
انتقالناپذیری و بیانپذیری ایدهها (بررسی تطبیقی دیدگاه فرگه و سرل) محمدعلی عبداللهی 1 ، لیلا جوادی 2 چکیده "فرگه" معتقد است محتویات ذهن فرد (انطباعات حسی، احساسات، تخیلات و مانند آن) ـ که آنها را ایده مینامد ـ برخلاف اندیشه که امری عینی و مستقل از همه اذهان است، در ارتباط زبانی قابل انتقال نیست.
اگر تنها دارایی ما در مواجهه با جهان خارج همین احساسها و ایدهها باشد، نهتنها هیچ راهی برای انتقال آنچه از جهان خارج دریافتهایم نداریم، بلکه حتی نمیتوانیم مطمئن باشیم که جهان خارج وجود دارد و در صورت وجود، واجد ویژگیهایی است که به آن نسبت میدهیم یا خیر: «اصلاً نمیتوان باور کرد که به جای تمامی محیط خارج که در آن حرکت و عمل میکنیم، فقط جهان درونی خودمان واقعیت داشته باشد.
براساس آنچه پیشتر در مورد تفاوت معنای عبارت و معنای مقصود گفته شد، مراد سرل را میتوان چنین تعبیر کرد: اختلاف میان معنای مقصود و معنای ملفوظ، اختلافی ذاتی نیست بلکه اختلافی عرضی است؛ هرچند در مقام عمل، این اختلاف عرضی قابل پیشگیری نیز نباشد: هر زبانی مجموعه محدودی از واژهها و صور نحوی برای بیان آنچه قصد میکنیم در اختیار ما مینهد.
اما سرل (سرل، ۱۳۸۵، ص۱۱۴)، خود ملازمه ضروری میان فهم و بیان را نفی میکند: «این اصل که «هرچه بتوان قصد کرد، میتوان بیان کرد» مستلزم این نیست که هرچه را بتوان بیان کرد دیگران میتوانند بفهمند».