چکیده:
داده تجربی در معرفتشناسی معاصر، به محتوای بیواسطه ادراک حسی اشاره دارد که توسط ضمیر اول شخص و در زمان حال از آن گزارشی داده میشود. مهمترین مسأله در رابطه با آن، بحث از توان توجیهگری این محتواست. توان توجیهگری داده تجربی با قیاس ذو حدین، به چالش کشیده میشود که امر را دائرمدار مفهومی و یا غیر مفهومی بودن آن میکند. در این مقاله، نخست استدلال شده است که بخشی از این نزاع ناشی از ابهام در کاربرد اصطلاح مفهوم است که معنا و جایگاه هستیشناختی روشن و مورد اتفاقی ندارد. سپس با تکیه بر مبانی معرفتی مکتب فلسفی صدرایی، استدلال شده است که محتوای غیر مفهومی داده تجربی پیش شرط لازم برای تحقق و ایفای نقش معرفتی مفاهیم است. ازآنجاکه این محتوای غیر مفهومی، معرفتی حضوری است ـ که غیر از معرفت مفهومی است ـ دیدگاهی که بهدست میآید، نمونهای از نامفهومگرایی خواهد بود. در این دیدگاه برای رها شدن از شک افراطی و دفاع ازعقلانیت دانش تجربی، به تعریفی درونگرایانه از توجیه تمسک شده است که در آن داده تجربی نقشی اساسی در حکایتگری از جهان خارج دارد. در انتها بیان میشود که چنین شناختی با اینکه مطلق و کامل نیست، اما با جهل مطلق نسبت به جهان خارج نیز فاصله دارد و گرفتار خودتنهاانگاری نیست.
In contemporary epistemology, sense-data signify direct sense-perception reported by the first person singular and in the present time. The most important issue about it is whether one can justify its content. The justification for sense-data is challenged by a dilemma that makes the issue spin over whether it is conceptual or none-conceptual.In their paper, the authors have first demonstrated that some part of the dispute comes from the ambiguity of the application of the term and that its ontological position is not clear nor is it agreed upon. Then, relying on epistemological principles of Mulla Sara's philosophy, they have argued that the none-conceptualized contents of sense-data are the necessary prerequisite for the realization and fulfilment of the cognitive role of concepts. Since this content is not conceptualized and is thus presential knowledge -other than conceptual knowledge-, the outcome view would be an instance of none-conceptualism. In this view and in order to come free from strong skepticism and to defend rationality of empirical knowledge, we have resorted to an introspective definition of justification in which sense-data play a major role in representing the outside world. In the end, we have shown that such imperfect knowledge is far from absolute ignorance as to the world outside and from solipsism.
خلاصه ماشینی:
بنابراین پرسش قابل طرح این است که داده تجربی چه نسبتی با مفهوم دارد؟ بهعنوان نمونه، وقتی فردی به میز قهوهای روبهروی خود نگاه میکند، آیا این میز در ذهن -مقدم بر هر حکمی- بهصورت مجموعهای از کیفیتهای گوناگون، مانند رنگ قهوهای، شکل مستطیل و سطح صاف پدیدار میشود؟ یا آنکه با نگاه به میز بهطور مستقیم، معرفتی گزارهای در ذهن شکل میگیرد که از سنخ احکام است و متضمن چیزی شبیه این است که «پدیداری بر من آشکار گشته است که رنگ قهوهای دارد»؟ با توجه به تعریفی که از مفهوم ارائه شد، مشخص میشود که در نزاع مفهومگرایی و نامفهومگرایی، تعریف اول از مفهوم مورد بحث نیست.
با مشخص شدن جایگاه شناخت مفهومی، پرسش مورد بحث مطرح میگردد که آیا معرفت بهدست آمده در تجربه حسی (یعنی دادههای تجربی) از نوع معرفت حصولی است و یا معرفت حضوری؟ آنچنانکه در فصل سابق ادعای نامفهومگرایان اثبات شد، به هنگام تجربه با نوعی شناخت غیر مفهومی روبهرو هستیم که در آن، معلوم به خودیخود و بدون هیچ واسطهای برای ما معلوم است؛ آنچنانکه "چیزم" بیان میکند: با صرف تجربه حسی میتوان از رنگ قرمز آگاه شد (Chisholm, 1982, p.
بنابراین در پاسخ از قیاس دوگانه سلارز، بیان میشود که در فلسفه صدرایی، داده تجربی مشتمل بر معرفت غیر مفهومی (حضوری) است و این معرفت غیر مفهومی ازآنجاکه پایه و اساسی برای شناخت مفهومی است، نقش توجیه گری نیز دارد و براساس آن میتوان ارتباط میان فرد و جهان خارج را تبیین نمود.
Epistemology Classic Problems and Contemporary Responses Second Edition, New York: The Rowman & Littlefield Publishing Group.
"concepts", in Encyclopedia of Philosophy Second Edition, (vol 2: 414-420) New York: Thomson Gale.