چکیده:
با توجه به اینکه اخلاق سیاسی یکی از مهمترین موضوعات زندگی سیاسی همه جوامع بوده است، مورد توجه همه متفکران، فلاسفه، شاعران و ادیبان نیز قرار گرفته است. این موضوع با توجه با ساختار سیاست ورزی، تاریخی و فرهنگی بیش از سایر جوامع بوده است. سوال و محور اصلی این پژوهش مولفه های اخلاق سیاسی در آثار سعدی بخصوص در بوستان است. البته باید گفت که اخلاق سیاسی در ادب نامه ها و آثار ادبی همچون بوستان سعدی با ویژگی های خاصی همچون رفتار حاکمان با مردم، فضیلت مندی، اجتناب از رذیلت اخلاقی و پند ارایه شده است که با سیاست نامه ها و آثار فلاسفه سیاسی متفاوت هستند. با استفاده از روش تحلیل محتوا شاخص های اخلاق سیاسی در بوستان همانند عدالت، مردم مداری، انتقادپذیری و... استخراج شده است. البته این مصادیق اخلاق سیاسی در کتاب بوستان هم شامل حاکمان و هم مردم می شود. به همین دلیل در آرای سعدی برخلاف برخی از دیگر فلاسفه و متفکران، تفکیکی بین اخلاق فردی و اجتماعی و اخلاق دو سطحی وجود ندارد.
Due to the fact that political ethics has been one of the most important topics in the political life of all societies, it has attracted the attention of all thinkers, philosophers, poets and writers. This issue has been more than other societies due to the political, historical and cultural structure. The main question and focus of this research is the components of political ethics in Saadi's works, especially in Bostan. Of course, it should be said that political ethics are presented in letters and literary works such as Bostan Saadi with special features such as the behavior of rulers with the people, virtue, avoiding moral vice and advice, which are different from political letters and works of political philosophers. By using the content analysis method, indicators of political ethics in Bostan, such as justice, people-centeredness, receptivity to criticism, etc., have been extracted. Of course, these examples of political ethics in Bostan's book include both rulers and people. For this reason, in Saadi's opinions, unlike some other philosophers and thinkers, there is no separation between individual and social ethics and two-level ethics.
خلاصه ماشینی:
(هجویری،188:1396) سعدی نیز در برخی از حکایتها نظر به زندگی عرفا داشته و این اصل را بر اساس زندگی آنها تنظیم کرده است: ﺷﻨﻴﺪم ﻛﻪ وﻗﺘﻲ ﺳﺤﺮﮔﺎه ﻋﻴﺪ; ز ﮔﺮﻣﺎﺑﻪ آﻣﺪ ﺑﺮون ﺑﺎﻳﺰﻳﺪ ﻳﻜﻲ ﻃﺸﺖ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮش ﺑﻲﺧﺒﺮ; ﻓﺮو رﻳﺨﺘﻨﺪ از ﺳﺮاﻳﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ همی ﮔﻔﺖ ﺷﻮﻟﻴﺪه دﺳﺘﺎر و ﻣﻮي; ﻛﻒ دﺳﺖ ﺷﻜﺮاﻧﻪ ﻣﺎﻻن ﺑﻪ روي ز ﻣﻐﺮور دﻧﻴﺎ ره دﻳﻦ ﻣﺠﻮي; ﺧﺪا ﺑﻴﻨﻲ از ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺑﻴﻦ ﻣﺠﻮي ﮔﺮت ﺟﺎه ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻜﻦ ﭼﻮن ﺧﺴﺎن; ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺣﻘﺎرت ﻧﮕﻪ در ﻛﺴﺎن (سعدی، 1381: 116) در ﺟﺎﻳﻲ دﻳﮕﺮ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺧﻮد را ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ و اﻻ اﮔﺮ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺑﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ و دﭼﺎر ﻏﺮور ﮔﺮدد ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ او ﺑﺪرﻓﺘﺎري ﻛﻨﻨﺪ و او را ﺧﻮار کنند: ﻧﺪاﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺗﺮ ﻣﻘﺎم ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ; ﻓﺮوﺗﺮ ﻧﺸﻴﻦ، ﻳﺎ ﺑﺮو، ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻧﻪ ﻫﺮﻛﺲ ﺳﺰاوار ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺻﺪر; ﻛﺮاﻣﺖ ﺑﻪ ﻓﻀﻞ اﺳﺖ و رﺗﺒﺖ ﺑﻪ ﻗﺪر دﮔﺮ ره ﭼﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﭘﻨﺪ ﻛﺴﺖ؟; ﻫﻤﻴﻦ ﺷﺮﻣﺴﺎري ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺑﺴﺖ ﺑﻪ ﻋﺰت ﻫﺮ آن ﻛﻮ ﻓﺮوﺗﺮ ﻧﺸﺴﺖ; ﺑﻪ ﺧﻮاري ﻧﻴﻔﺘﺪ ز ﺑﺎلا ﺑﻪ ﭘﺴﺖ ﺑﻪ ﺟﺎي ﺑﺰرﮔﺎن دﻟﻴﺮي ﻣﻜﻦ; ﭼﻮ ﺳﺮ ﭘﻨﺠﻪ ات ﻧﻴﺴﺖ ﺷﻴﺮي ﻣﻜﻦ (سعدی، 1381: 119) در باب تواضع نیز در این زمینه حکایتی دارد که عُمر در عین توانایی در برابر گدایی تواضع میکند و خشم خود را فرو میخورد: ﮔﺪاﻳﻲ ﺷﻨﻴﺪم ﻛﻪ در ﺗﻨﮓ ﺟﺎي; ﻧﻬﺎدش ﻋُﻤَﺮ ﭘﺎي ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﭘﺎي ﻧﺪاﻧﺴﺖ ﺑﻴﭽﺎره دروﻳﺶ ﻛﻮﺳﺖ; ﻛﻪ رﻧﺠﻴﺪه دﺷﻤﻦ ﻧﺪاﻧﺪ ز دوﺳﺖ ﺑﺮآﺷﻔﺖ ﺑﺮ وي ﻛﻪ ﻛﻮري ﻣﮕﺮ؟; ﺑﺪو ﮔﻔﺖ ﺳﺎلار ﻋﺎدل ﻋُﻤَﺮ ﺑﻨﺎزﻧﺪ ﻓﺮدا ﺗﻮاﺿﻊ ﻛﻨﺎن; ﻧﮕﻮن از ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺳﺮِ ﮔَﺮدَ ﻧﺎن (سعدی، 1381: 134) با همهی اهمیت تواضع، گاهی انجام آن شایسته نیست.