چکیده:
تبارشناسی تفسیر نوروزنامههای عهد صفوی از نوروز گرانیگاه نوشتار حاضر است. منظور از تفسیر از نوروز آن که در متون تاریخی و ادبی، دوره های مختلف تا پایان روزگار صفویان، به تناسب گفتمان غالب، نوروز مقارن با روزهایی بزرگ فرض شده که به زعم نگارندگان این متون، بر دیروز و امروز و فردای ساکنان ایران زمین اثر گذاشته یا خواهد گذارد. شواهد این سخن در رسالهای از عهد ساسانی، آثارالباقیه بیرونی و روایات مندرج در چند نوروزنامه روزگار صفوی آمده است. علاوه بر متون یاد شده، با توجه به گستره جغرافیایی فرهنگ نوروز، چند نوروزنامه تالیف شده در فرارودان نیز بررسی شد و تفاوت نگاه غالب از منظر جغرافیایی نیز آشکارشد. تفاوت تفسیر از نوروز در نوروزنامههای دوره صفویه، با تفسیر از نوروز در نوروزنامههای موجود در دیگر حوزه فرهنگی نوروز یعنی فرارودان، وجود گونهای ایرانی از نوروزنامه را گواهی میدهد. در چارچوب گفتار بالا، با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی مقایسهای، تبارشناسی، سه تفسیر متفاوت از نوروز، از حیث تصور تقارن با روزهای بزرگ تاریخی مقایسه شدهاست.
The meaning of the interpretation of Nowruz is that in the historical and literary texts of different periods until the end of the Safavid period, in accordance with the dominant discourse, Nowruz is assumed to be equal to the great days and according to the authors of these texts, have had and will have an effect on the yesterday, today and tomorrow of the inhabitants of Iran. The proofs of this statement are found in a treatise from the Sasanian era, Athar al-Baghiyyah al-Biruni, and narrations mentioned in some Nowruznameh of the Safavid era. In addition to the mentioned texts, according to the geographical scope of Nowruz culture, some Nowruz narratives written in Transoxiana were also examined, and the difference in the prevailing view from a geographical perspective was also revealed. The difference between the interpretation of Nowruz in the Safavid era Nowruz Nameh and the interpretation of Nowruz in the Nowruz Nameh in the other cultural area of Nowruz, namely Transoxiana, proves the existence of an Iranian type of Nowruz Nameh. In regard to above mentioned discussion, it had been compared the genealogy, three interpretations of Nowruz: the interpretation in terms of Proximity to effective days in historical fate with a descriptive-analytical method and a comparative approach.
خلاصه ماشینی:
در نوشتار حاضر، علاوه بر اشاره به کارکرد مالی و اقتصادی گاهشمار خورشیدی که امکان تداوم سنت نوروز را فراهم کرده است ، شواهد تطّور تفسیر از نوروز در «رساله ماه فـروردین روز خرداد» نوشته شده در روزگار خسـروپرویز (حکومـت : ٥٩٠-٦٢٨.
در چارچوب گفتـار بـالا، بـا روش توصـیفی - تحلیلـی و بـا رویکـردی مقایسـه ای ، سـه تفسیرساسانی ، پیشاصفوی و صفوی از نوروز، که هریک به گونه ای متفاوت از دیگری ، فرض تقارن نوروز با رخـدادهایی تـاریخی و فراتـاریخی مـوثر در گذشـته و آینـده تـاریخ را بیـان کرده است ، بررسی شده است * دانشجوی دکتری تاریخ ، دانشگاه پیام نور، تهران ، ایران (نویسنده مسئول )، gmail.
حاصل این بررسی ، با مفـاهیم منـدرج در چنـد نوروزنامه رایج در دیگر حوزه فرهنگی نوروز یعنی فرارودان مقایسـه شـد کـه نتـایج آن گـواه وجود گونه ای خاص از نوروزنامه نگاری در ایران روزگار صفوی است .
به سبب آن که تطور تاریخی تفسیر اساطیری از نوروز و بـه واقـع یـافتن تبـار محتـوای نوروزنامه های عهد صفوی ، کانون اصلی نوشتار حاضر و گرانیگاه نوروز نامه های عهد صـفوی روایت مشهور معلّی بن خنیس است که نوروز را مصادف بـا روزهـای بـزرگ شـیعی فـرض می کند، در پیشینه پژوهش حاضر نیز آثار مکتوب مرتبط با این موضوع مورد توجه قرارگرفت .
دو ویژگی یاد شده باعث شد که در نوشتار حاضر علاوه بر رویکرد تبارشناسانه ، سنخیت تفسیر نوروز با گفتمان حاکم در سه دوره کـلان تاریخی یعنی : روزگار پیش از اسلام ، قرون میانه و عهد صفویان نیز در حد مقـدور ادامـه ایـن مقاله ، مورد بررسی قرارگیرد.