چکیده:
یکی از مهمترین ادلهی احکام در محاکم قضایی، استناد به شهادت شهود است و از آنجا که لغزش و خطا، با انسان همراه بوده و هست، لذا در مسأله ی شهادت، برخی از مواقع، اشخاص مقاصد و منافع و غرض شخصی را در نظر میگیرد و بر اساس آن به ادای شهادت میپردازند، با این وصف، نیاز به زبانشناسی حقوقی، برای تشخیص شهادت صدق از کذب و سایر نارساییهای شهادت، لازم و ضروری است. در خصوص انواع نظریههای مرتبط با زبانشناسی، الگوی هایلند و اصل گرایس، بیشترین کارایی را در شهادتهای قضایی دارند؛ از این رو، نوشتار پیش رو، با روی نهادن به دو اصل مذکور، از طریق بررسی نمونهای، به تبیین ابعاد حقوقی و کیفری نقش معناشناسی و تحلیل گفتمان در جهت بهبود شهادت قضایی در دادگاهها میپردازد. نتایج تحقیق، بیانگر این امر است که الگوی هایلند، ناظر بر واژگان و الفاظ به کار رفته در شهادتنامه شهود است، امّا اصل گرایس ناظر بر عبارات و جملات شهادتنامه شهود است؛ لذا الگوی هایلند کارآیی بیشتری نسبت به اصل گرایس در تشخیص شهادت صدق از کذب دارد. اصل هایلند بهوسیله ابزارهای فرا گفتمانی خود، میزان اطلاع شهود از ماوقع، چالشها و نارساییهای اظهارات شهود را مشخص میکند که محاکم دادگستری بر اساس آن میتوانند شهادت صدق از کذب را تشخیص دهند.
One of the most important evidences of judgments in judicial courts is reference to the testimony of witness, since slips and mistakes have been and continue to be with humans. Therefore, in the issue of testimony, sometimes people take their personal motives, interests and intentions into account and based on that, they testify. Accordingly, there is a need for legal linguistics to distinguish between true and false testimony and other failures in testimony. Therefore, the following research, focusing on the two aforementioned principles, explains the legal and criminal aspects of the role of semantics and discourse analysis in order to improve judicial testimony in the courts through a case study. The results of the research show that Hyland’s model monitors the words and expressions used in witness testimony but Grice’s principle is based on phrases and sentences of witness testimony. So Hyland’s model is more effective than Grice’s principle in distinguishing true from false testimony. The Hyland’s principle, by means of its meta-discourse tools, determines the witnesses’ knowledge of the events and challenges and shortcomings of the witnesses’ statements, based on which the courts can distinguish true from false testimony.
خلاصه ماشینی:
بررسي ابعاد حقوقي و کيفري نقش معناشناسي و تحليل گفتمان در جهت بهبود شهادت قايي در دادگاه ها 1 زهره بهرامي 2 داود مدني 3 محمود قيوم زاده چکيده يکي از مهمترين ادله ي احکام در محاکم قضايي، استناد به شهادت شهود است و از آنجا که لغزش و خطا، با انسان همراه بوده و هست ؛ لذا در مسأله ي شهادت ، برخي از مواقع ، اشخاص مقاصد و منافع و غرض شخصي را در نظر ميگيرند و بر اساس آن به اداي شهادت ميپردازند، با اين وصف ، نياز به زبانشناسي حقوقي، براي تشخيص شهادت صدق از کذب و ساير نارساييهاي شهادت ، لازم و ضروري است .
به خصوص اگر گوينده شاهد باشد؛ زيرا همان طور که امروزه در جامعه شاهد آن هستيم برخي از شهود بر اساس منافع شخصي حاضر به شهادت در محضر دادگاه ميشوند در اين گونه موارد (شهادت بر اعسار) نبايد شاهد از الفاظ يا عبارات ترديدنماها استفاده نمايد؛ زيرا که اکثر زبان شناسان (يول ، ٢٠١٠؛ قور، ٢٠١٤) معتقدند که گوينده يا نويسنده زماني از ترديدنماها استفاده مينمايد که اطلاع کافي از ماوقع نداشته و با قاطعيت نمي تواند درستي آن را تأييد نمايد بلکه فکر يا احساس ميکند آنچه بيان ميکند درست است (شرف زاده و همکاران ، ١٤٠١، ٢٤٠)؛ بنابراين با توجه به مطالب مذکور مي توان استنتاج نمود الفاظي که شاهد اول در محضر دادگاه بکار ميبرد از قطعيت و يقين برخوردار نيست و از منظر زبان شناسي (الگوي فرا گفتماني هايلند) نميتواند مستند حکم قضايي قرار بگيرد.