چکیده:
برخلاف خوانش سنتی از نظریۀ تکامل که نگرهای پایین به بالا دارد و کنشهای انسانی از جمله باورمندی دینی را مقهور علیت ژنی و ممها معرفی میکند، خوانش نوین نگرهای بالا به پایین دارد و سازوکارهایی را ارائه میکند که طی آن چگونگی بروز ژنها از بالاترین سطوح زیستی کنترل میشود. انعطافپذیری نورونی[1] از جملۀ این سازوکارهاست. مسئلۀ این پژوهش واکاوی و تبیین مؤلفههای اشتدادپذیری ایمانِ اختیاری در چارچوب مفهومی ِنوروبیولوژیک و مقایسۀ آن با مؤلفههای مناسک عبادی، بهویژه نماز، مطابق آموزههای قرآنی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و بهصورت مقایسهای صورت گرفته است و یافتههای تحقیق نشان میدهد وجود سه مؤلفۀ همپوشان در مناسک دینی توصیهشدۀ قرآنی و یادگیری در دانش اعصاب، یعنی تکرار، توجه و هیجان، به انعطافپذیری نورونی و اشتداد ایمان فرد منجر میشود. این مهم توجیهکنندۀ علیت ذهنی و مقوّم سطحی از اختیارگرایی در ایمان است.
Contrary to the traditional reading of the evolution theory that has a bottom-up view and introduces the human actions – including religious belief – as dominated by genes and memes, the new reading has a top-down viewpoint and gives in mechanisms in which the working manner of genes is controlled by the highest levels of life. One of these mechanisms is neuroplasticity. This study aimed at exploring and explaining the factors of the gradual intensification of volitional faith within the neurobiological conceptual framework and its comparison with the factors contributing to worshiping rituals – especially prayers – that come from the Quranic teachings. This comparative study is done through the descriptive-analytical method. The findings show that the existence of the three factors common in the worshipping rituals (as recommended by the Quran) and neurobiological learning, i.e., repetition, attention, and emotion, lead to neuroplasticity and gradual intensification of faith. This justifies the mental causality and supports a level of voluntarism in faith.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر به روش توصيفي ــ تحليلي و به صورت مقايسه اي صورت گرفته است و يافته هاي تحقيق نشان ميدهـد وجـود سـه مؤلفـۀ همپوشـان در مناسک ديني توصيه شدة قرآني و يادگيري در دانش اعصاب ، يعني تکرار، توجه و هيجان ، به انعطاف پذيري نـوروني و اشتداد ايمان فرد منجر مي شود.
با اين حال ، تفکيک عوامل علي تأثيرگذار در انعطاف پذيري نـوروني و اثر آنها بر مغز ساده نيست و به سادگي نميتوان گفت که آيا شدت هيجان ايجادشده طي عبادت در تجربۀ احساس حضور خداوند بيشتر نقش دارد يا طول مدت برگزاري مناسک يا توجهي که شخص به عبادت معطوف ميدارد، اما مطابق يافته هاي دانش اعصاب آنچه بارها و بارها در مغز يک عبادت کننده با انجام مراسم رخ ميدهد، همانند تغييراتي است که در فرايند يادگيري رخ ميدهد و دخيل بودن در مناسکي تکراري و الگوهاي ژرف انديشي همان تغييرات را به صورت تشديدشده ايجاد ميکند.
ازاين رو، به نظر ميرسد هدف از همۀ ژرف انديشيهاي توصيه شده در قرآن اين است کـه هر يک از نشانه ها، انسان را به حقيقتي رهنمون سازد و احساسي از رابطه با وجودي متعال را در او بيدار کند، چنانکه در هر بار نظارة نشانه ها و انديشيدن در مورد آنها ياد خدا براي فرد تداعي شود.
انعطاف پذيري نوروني از جملۀ اين سازوکارهاست که در فرايند يادگيري خودراهبر با سه مؤلفۀ توجه ، هيجان و استمرار روي مي دهد و موجب تغييرات شناختي در مغز ميشود.