چکیده:
اعمال مجازات های بدنی همچون رجم، تازیانه، قطع عضو و اعدام، مغایر تعهدات حقوق بشری نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته شده و واکنش های داخلی و بین المللی را در پی داشته است.از جمله موضوعات بحثبرانگیز در محافل علمی که محل استفتاء از مراجع عظام تقلید نیز شده، این است که آیا به رغم منصوص بودن مجازات های بدنی، از نظر شرعی این امکان وجود دارد که با توجه به قاعده فقهی« تقیه » در برههایی خاص حکم به تحدید مجازات های بدنی داد؟حاصل این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که نظر به دلالت صریح و ضمنی آیات قرآنی و روایات معتبر، تقیه، به مثابه قاعده ای فقهی است. به موجب این قاعده، در صورتی که کیان و اساس نظام و حاکمیت اسلامی به مخاطره بیفتد، می توان به طور موقت، مجازات های بدنی را تعدیل، تبدیل یا اسقاط نمود. هدف از تقیه، همیشه حفظ جان، دوری از خطر و ضرر نیست، بلکه می توان هدف مهم تر از آن را حفظ دین، مذهب و جلوگیری از زوال آن دانست.
The use of corporal punishment, such as stoning, flogging, amputation and execution, is considered contrary to the human rights obligations of the Islamic Republic of Iran and has provoked domestic and international reactions.One of the controversial issues in scientific circles, which has also become a place of inquiry from the great authorities of imitation, is whether, despite the provision of corporal punishment, it is legally possible that according to the jurisprudential rule of "taqiyyah" at certain times Granted corporal punishment?The result of this research, which has been written in a descriptive-analytical method, indicates that according to the explicit and implicit meaning of Quranic verses and authentic narrations, taqiyyah is a jurisprudential rule. According to this rule, corporal punishment can be temporarily modified, changed or abolished if the integrity of the Islamic system and government is endangered. The purpose of taqiyyah is not always to save lives, to avoid danger and harm, but it can be considered the more important purpose of preserving religion and preventing its decline.
خلاصه ماشینی:
ديدگاه قرآن نسبت به تقيه و تحديد مجازات هاي بدني با نگاهي به روايات و احاديث فضل الله رنجبر١ کاظم قاضي زاده ٢* محمدکاظم رحمان ستايش ٣ ، ، چکيده اعمال مجازات هاي بدني همچون رجم ، تازيانه ، قطع عضو و اعدام ، مغاير تعهدات حقوق بشري نظام جمهوري اسلامي ايران دانسته شده و واکنش هاي داخلي و بين المللي را در پي داشته است .
سؤال اصلي پژوهش حاضر اين است که آيا به رغم منصوص بودن مجازات هاي بدني، بر مبناي قاعده فقهي«تقيه » ميتوان حکم به تحديد مجازات هاي بدني داد؟ در واقع آيا ميتوان با تقيه به طور موقت از اعمال مجازات هاي بدني صرف نظر کرد؟ ضرورت تحقيق گسترده در اين موضوع از آن نشأت ميگيرد که از طرفي، ثبوت چنين موضوعي، انديشه عدول از احکام جزايي و تعطيلي مجازات هاي منصوص را به ذهن متبادر ميکند و از طرف ديگر، پذيرش قول به اجراي اين مجازات ها در هر شرايطي باعث تلقي ناسازگاري سياست کيفري اسلام با مقتضيات زمان و مکان است ؛ چه آنکه تغيير و تحول در شرايط و اوضاع و احوال زندگي بشر از واقعيات غيرقابل انکار است که هيچ يک از نظام هاي حقوقي- اعم از الهي و غيرالهي- نميتواند در مقابل آن بيتفاوت باشد.
نوآوري؛ اما مسئله اي که ما در اين پژوهش ميخواهيم مورد کنکاش و بررسي قرار دهيم ، نقش تقيه در تحديد مجازات هاي بدني و خروج از چالش هاي حقوق بشري جمهوري اسلامي ايران است .