چکیده:
کودکهمسری و تزویج صغار از مسائل مهم جامعه اسلامی است که از جنبههای فقهی- حقوقی به طور مکرر بررسی و نظریات متفاوتی ازسوی موافقان و مخالفان آن بیان شده است. از مهمترین ادلّه قرآنی بر نکاح صغیره، آیه چهارم سوره طلاق است که هر دو گروه موافقان و مخالفان به آن استناد جستهاند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل دیدگاه مفسران فریقین در دلالت این آیه بر مسئله کودکهمسری بهروش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدینمنظور کلیه آثار فقهی و فقهالقرآنی در این موضوع بررسی شد. نتایج بررسیها نشان داد که گروهی از علمای فریقین، با تکیه بر آیات و روایات و نیز استناد به تنافی آیه چهارم سوره طلاق با آیه عدّه طلاق و آیات دالّ بر کارکردها و اهداف ازدواج، به اختصاص آیه فوق به غیرصغیره و عدم دلالت آن بر جواز ازدواج با کودک نابالغ، معتقدند. گروهی دیگر نیز، باتوجه به تفاوت اصل صحّت نکاح یا اصل لزوم آن و اعتقاد به محرمیت بهمثابه جوهره و عنصر محوری نکاح، دلالت این آیه را بر صغیره یا کودک نابالغ به نحو خاصّ (منحصر به صغیره) یا عامّ (اعم از صغیره و غیرصغیره) پذیرفتهاند. براساس دیدگاه برگزیده، منطوق و مفهوم آیه نشان میدهد که محور بحث در آن، دختران نابالغ است. این دیدگاه، محصول قرائن درونمتنی، بینامتنی و فرامتنی است که در نهایت، جواز مسئله کودکهمسری را از این آیه استنباط میکند.
The issue of child marriage is one of the important issues in Islamic society that it has repeatedly been reviewed from jurisprudential-legal perspectives, and different opinions have been expressed by its supporters and opponents about that. The two groups have referred to the fourth verse of Surah Talaq (divorce) as one of the most important arguments for and against child marriage. This analytical-documentary study aimed to analyze Fariqin's views on the implication of this verse in the issue of child marriage; thus, all related jurisprudential and Quranic jurisprudential sources were reviewed. The results show that some of the Fariqin scholars, with focusing on some verses and narratives and the contradiction of the fourth verse of Surah Talaq (divorce) with the verse of Iddah in the same Surah, as well as other verses related to the functions and goals of marriage, believe that the fourth verse of Surah Talaq (divorce) doesn't permit child marriage. Another group, with paying attention to the difference between the principle of correctness of marriage or the principle of its necessity and the belief of Mahramiat, as the key essence of marriage, agrees with the implication of this verse in the small people or immature children in particular (small), or in general (including small and non-small). Based on the selected view, the logic and concept of this verse shows that immature girls are its key matter. This view is the result of intra-textual, inter-textual, and meta-textual evidences, so it extracts the permission of child marriage from this verse.
خلاصه ماشینی:
تحلیل دیدگاه مفسران در دلالت آیه چهارم سوره طلاق بر مسئله کودکهمسری نرجس السادات محسنی 1 ، احسان ابراهیمی 2 چکیده کودکهمسری و تزویج صغار از مسائل مهم جامعه اسلامی است که از جنبههای فقهی- حقوقی به طور مکرر بررسی و نظریات متفاوتی ازسوی موافقان و مخالفان آن بیان شده است.
ازسوی دیگر، اگرچه اصل مسئله ازدواج کودک در منابع فقهی و تفسیری ذیل مباحث مرتبط با نکاح بیان شده است و در پژوهش حاضر نیز بهعنوان منابعِ مرجع و عامّ از آن استفاده شده است، ولی بهصورت منبع خاصّ یا اخصّ، پژوهشی درباره دیدگاه قرآن و دلالت آیه 4 سوره طلاق بر جواز کودکهمسری یافت نشد.
اول) تحلیل دیدگاه استنباط عدم جواز کودکهمسری از آیه چهارم سوره طلاق آیه نخست مورد استناد این دیدگاه، در مقام نفی یا اثبات عدّه برای برخی از اصناف است و این مسئله با دلالت آیه سوره طلاق بر دختران نابالغ منافاتی ندارد.
دیدگاه عمومیت «لَمیَحِضنَ» یا اختصاص آن به صغیره و استنباط جواز کودکهمسری براساس این دیدگاه، عبارت «وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ» در آیه چهارم سوره طلاق عام است و به هردو قول صغیره یا کبیره اشاره دارد، چنانکه برخی نوشتهاند: «و أما اللاتي لميحضن أصلا، لصغرهنّ أو لأنّهنّ من الممتدات الطهر أبداً» (خطیب، ۱۴۲۴هـ.
ق؛ فیومی، بیتا) و در این آیات به صراحت، امر به ازدواج به نحو مطلق شده است که شامل نکاح صغیره نیز میشود.