چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تربیتی ذکر خداوند در هویتشناسی و تکامل انسان است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و یافتهها نشان داد که ذکر از سه نوع زبانی، قلبی و عملی تشکیل شده و بهترین آنها ذکر عملی است. اگر انسان در ذکر عملی استقامت کند، به جایگاهی میرسد که آنچه به زبان میآورد یا در دل میگذراند، با عملش نیز هماهنگی و موافقت پیدا میکند؛ یعنی همگی درپی عبودیت خداوند به اجرا در میآید و نشاندهنده این است که جمال حق در او جلوه کرده و خود را همواره در مشهد خدا حاضر میبیند. ذکر خداوند موجب شناخت بیشتر هویت خویشتن و تعالی آن میشود؛ چرا که ذکر، انسان را در جریان فیض خداوند قرار میدهد و او را از نقایص میرهاند و باعث میشود که حقیقت وجودیاش را در ارتباط با خداوند جستجو کند. چنین انسانی رنگ و بوی خدایی میگیرد و به هر جا وارد میشود، عطر الهی را با خود میبرد. در این صورت است که آثار ویژه ذکر مانند غفلتزدایی، دفع وسوسههای شیطان، اصلاح درون، جلب و تشدید محبت الهی، شرح صدر، خضوع، شکرگزاری و آرامش در انسان ظهور پیدا میکند.
The purpose of the present study is to review the educational effect of Zekr (God’s remembrance) on the identification and development of human. The method of study is descriptive-analytic and the findings showed that Zekr consists of three lingual, heart-felt, and practical types and that the best type is practical. If a human perseveres with practical remembrance of God, he reaches to the point that what he says or thinks of, will coordinate and agree with his acts; that is to say all of his existence will act in obedience to God. It shows that the beauty of God manifests in him so he finds himself present in the holy shrine of God. Remembrance of God facilitates further recognition of one’s identity and its betterment; because Zekr makes a human aware of God’s blessing and relieves him from defections and makes him search for his existential truth in relation to God. Such a human receives Godly quality and so wherever he enters, he takes the divine scent with himself. It is in this case that the special outcomes of Zekr such as removing negligence, casting out devil temptations, self-reform, attraction and intensification of divine affection, patience, humbleness, thankfulness, and tranquility manifest in a human.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر ميکوشد تعريفي از ذکر، انواع ، مراتب و نقش تربيتي آن را در تکامل انسان بررسي کند، البته تاکنون در رابطه با بحث ذکر مقالات متعددي نگاشته شده است که عمدتا در رابطه با ياد خدا در مسير سلوک الي الله (خوشحال دستجردي و کاظمي، ۱۳۹۰) و نقش آن در بهداشت رواني انسان (کرمي و صادقي مقدم ، ۱۳۹۵)، شناسايي کارکردهاي اجتماعي (خاني، ۱۳۹۲) بوده است ، لکن به نظر ميرسد در آن ها از ارتباط ذکر با هويت بخشي وجود انسان بحثي به ميان نيامده است .
البته قبل از ظهور حقيقت ذکر در جان انسان ، درک اين حضور، ذهني، اجمالي و به طور مبهم است ؛ اما بعد از اينکه جان و قلب او صفا يافت و زنگار غفلت از ارتباط وجودي و شئون وجودي به حق تعالي، به واسطه ارتباط ظاهري با موجودات ، با بکار بستن دستورات بندگي از آن کنار رفت ، زمينه هاي حصول ذکر حقيقي براي قلب حاصل ميشود و قلب به بالاترين مرتبۀ آرامش و اطمينان ميرسد: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب » (رعد، ۲۸)، «آگاه باش که با ياد خدا دل ها آرامش مييابد»، زيرا با ارتباط ظاهري با موجودات و متأثر شدن از آن ها، حالت نگراني براي انسان پيش ميآيد که آيا اين استفاده ادامه دارد يا موانعي براي او پيش ميآيد يا خير؟ لکن توجه به ارتباط حقيقي با خداوندي که حکيم مطلق است که در هر صورت خير انسان را ميخواهد، با انجام فعاليت هاي ظاهري حالت آرامش پيدا ميشود و چون انسان ادراکات و تعلقات گسترده اي در ارتباط با موجودات دارد و هر يک تأثير ويژه اي در روح و قلب او ميگذارد و همه آن ها براي او وسيله آزمايشي است که آيا در اين امور توقف ميکند (چنان که کافران ، مشرکان و منافقان توقف کرده و همه همت خود را به اين امور ظاري داده اند) يا از اين امور بالاتر ميرود و همت خود را با توجه به امور ظاهري دنيا به ارتباط با عالم آخرت و عالم غيب و شکوفايي حقيقت خود ميدهد، از اين جهت آرامش قلبي در توجه به حق تعالي، کند و به صورت تدريجي حاصل ميشود تا جايي که موانع درک و تمايل کامل به کمالات الهي و ارتباط وجودي با او کنار رود، حالت آرامش کامل براي انسان حاصل شده و به او خطاب ميشود: «يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي إلي ربک راضية مرضية » (فجر، ۲۸-۲۷)، «اي نفس !