چکیده:
با ابداع نظریۀ «تصریف»، برخی تلاش کردهاند که تاریخ جمع قرآن را با این نظریه پیوند دهند. بر اساس نظریۀ تصریف، پیامبر اکرم (ص) عموم صحابه را به دخل و تصرف در مفردات و ترکیبات آیات قرآن کریم تشویق و تحسین میکرد و خود نیز به تصریف آیات اقدام میکرد. ادعای ارتباط این نظریه با تاریخ جمع قرآن نیز اینگونه مطرح شده است که عملکرد پیامبر (ص) در گسترش تصریفات صحابه، موجب پدید آمدن اختلافات در قرآنی پنداشتن برخی تصریفات شد که پس از رحلت پیامبر (ص)، خلیفۀ دوم پیشنهاد گردآوری قرائات تصریفی پیامبر (ص) را به ابوبکر میدهد و از دسترسی مردم به آن قرائات تصریفی جلوگیری میکند و سپس عثمان همۀ قرائات تصریفی را از بین میبرد تا متن قرآن به صورت یکسان باقی بماند. پژوهش حاضر با هدف جلوگیری از رواج نظریات باطل و بیاساس، به نقد ادعای پیوند تاریخ جمع قرآن با نظریۀ تصریف پرداخته و نشان داده است که این ادعا همانند اصل نظریۀ تصریف، بر مبانی فکری اهلسنت، روایاتی ضعیف، برداشتهای نادرست، تاویل گستردۀ روایات و گزارشهای تاریخی و ادعاهای متناقض پایهگذاری شده است.
After the invention of the theory called the Tasrif, some authors have tried to link this theory to the history of collecting the Qurʾan. On the basis of the theory of tasrif, the Prophet (pbuh) was encouraging all his companions to alter the sentences structure and vocabulary of the Qurʾan and the Prophet (pbuh) was doing it himself too. The claim of linking this theory to the history of collecting the Qurʾan has been explained that the Prophet's act of expanding the companions' tasrif, led to the disagreement about the imagination of some tasrif as the Qurʾanic verses and after the death of the Prophet (pbuh), the second caliph offered Abu Bakr to collect the Prophet's tasrifs and prevent people from accessing those tasrifs and finally ʿUthman destroyed all the tasrifs to make the text of all codices the same. With the aim of preventing the prevalence of false and baseless theories, the article criticizes the claim that the theory of tasrif is linked to the history of collecting the Qurʾan and shows that this claim, like the principle of the theory, is based on the Sunnis' foundations, weak narratives, false inferences, contradictory claims and distortion of the many traditions and historical reports.
خلاصه ماشینی:
مستندات اين نظريه در مقاله اي مستقل با عنوان «ارزيابي مستندات نظريۀ تصريف در آموزش قرآن » مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته و نشان داده شده است که اين نظريه و ادعاي انتساب آن به پيامبر(ص )، از اعتماد نابجا به برخي روايات اهل سنت ، رواياتي ضعيف ، برداشت هاي نادرست و تأويل گستردٔە روايات و گزارش هاي تاريخي نشأت گرفته است که اساس آن را همان نظريۀ توسعه و تسامح در متن قرآني شکل ميدهد؛ نظريه اي که توسط خليفۀ دوم پايه گذاري شد (نکـ: شريفينسب ، ١٤٠٠ش ، ٤١-٦١).
نويسنده که اين ديدگاه را مقصود واقعي روايات جمع خلفاء دانسته ، مقصود از «قاريان قرآن » در روايت ذکر شده را قاريان مطلع از قرائت هاي تصريفي رسول خدا(ص ) تأويل برده است (رجبيقدسي، ١٣٩٨ش ، ١١١) و همچنين تعبير «کيف تفعلون شيئاً لم يفعله رسول الله » را ناظر به نهي پيامبر(ص ) از نوشتن سخنان ايشان و هر نوشتۀ ديگري در متن يا حاشيۀ مصحف يا در مجموعه هاي ديگر معرفي کرده است ؛ با اين توضيح که با وجود نهي پيامبر(ص ) از کتابت هر مطلب غيرقرآني، طبيعي بود که ابوبکر و زيدبن ثابت از پيشنهاد جمع آوري تصريفات پيامبر(ص ) اظهار شگفتي و تعجب کنند (نکـ: رجبيقدسي، ١٣٩٨ش ، ١١١).