چکیده:
مشروعیت جهاد ابتدایی در مکتوبات فقهی، از گزارههایی است که بستر «کنیزگیری» زنان توسط گروههای تکفیری را فراهم کرده است. جامعه جهانی در برابر چنین رفتارهایی از ابزار جرمانگاری استفاده کرده است. با اینحال، آرای فقهیای که در زمینه مشروعیت بردگی زنان و جهاد ابتدایی وجود دارد، راه را برای درستانگاری عملکرد گروههای تروریستی اسلامگرا باز گذاشته است. پژوهش حاضر با رویکردی انتقادی به چنین نگاهِ جنسیتزده، تلاش کرده است تا با بهرهمندی از مؤلفههای کرامت، عرف جهانی، نسخ تمهیدی و تاریخمندی، حرمت این مقوله را اثبات کند. برآیند پژوهش آنست که غنیمتانگاشتن زنان، اندیشهای رانده شده از جهان امروزین است که جایگاهی در شریعت و نیز خرد آدمیت ندارد. از اینرو، با گذار از مکتوبات تاریخی در این زمینه بایستی از چنین رهیافتی عبور کرد و قدم در وادی برابری میان زن و مرد نهاد.
The legitimacy of initial jihad (jahad-i ibtida’i) in the texts of Islamic scholars is one of the propositions that has provided the ground for “women enslavement” by Takfiri groups. The international community has reacted against such conduct by criminalizing it. Nevertheless, the existing jurisprudential opinions regarding the legitimacy of women enslavement and initial jihad have provided the way for justifying the activities of Islamist terrorist groups. This study attempts to prove the prohibition (hurmat) of women enslavement with a critical view of such gender-stereotype view by benefiting from some components such as dignity, international custom, preliminary abrogation, and historicity. As a consequence of this study, considering women as booty is an obsolete opinion in the contemporary era with no status among shari’a and human wisdom; thus, by transition through historical writings in this respect, one should think of the transition through such an approach and stepping into a realm of equality between man and woman.
خلاصه ماشینی:
براي نمونه آيت لله خوئي نيز ضمن اعتقاد به وجوب جهاد ابتدائي حتي در زمان امام غايب ، (خوئي ، ج١، صص ٣٦٣-٣٦٦) بر اين باور است زنان کشته شده ها، اسير ميشوند و مردان مسلمان ، مالک آنها هستند.
(حرعاملي ، ج١٤، ص٥٣٢؛ نجفي ، ج٣٠ ، ص٣٠٧؛ خوئي ، ج٢، ص٢٧٥- ٢٧٧) از اين رو، مسئله برده و کنيز با پشتوانه اي فقهي از جمله مشهورات ميان فقهاست ؛ موضوعي که نميتوان آن را انکار کرد و حتي برخي علما مانند علامه طباطبايي و آيت لله صادقي تهراني آن را امري فرازماني دانسته که در زمان حال نيز امکان کاربست آن وجود دارد.
از محورهاي تاريخ مندي دين که در اين بخش مورد طرح قرار گرفته ، ميتوان به دو حيطه اشاره کرد: ١- تاريخ مندي کتاب آسماني از جهاتي نظير تأثير فرهنگ زمانه ٢- تاريخ مندي انسان مخاطب قرآن از نظر فهم قرآن کريم ، گزاره هايي را که هر زمان و مکاني براي تکميل مکارم اخلاقي انسان مناسب بود ترسيم کرده است ؛ اما نبايد فراموش کرد که اين کتاب آسماني در فرهنگ چه جامعه اي و با چه سطح از آگاهي مردمان نازل شده است .
نسخ تدريجي خود بر← ٥- جنايت انگاري کنيزگيري زنان در حقوق بين الملل کيفري جامعه بين الملل براي صيانت از حقوق بشر، بسترهاي متفاوتي را در جهت مبارزه با برده سازي و برده داري فراهم کرده است که از مهم ترين آنها مي توان به تعريف و بيان هنجارها، افزايش آگاهي ، بسيج سياسي و نيز جبران مستقيم آسيب هاي وارد بر قربانيان در اين زمينه اشاره کرد.