چکیده:
ادراک ازنظر ابن سینا عبارت است ازحصول صورت مُدرَک در ذات مُدرِک. ادراک در امور مادّی، متوقف بر تجرید صورت شیء است. متناسب با اینکه صورت ادراکی به چه میزان از عوارض مادّی تجرید یافته باشد، ادراک بر سه نوع حسی، خیالی و عقلی تقسیم میشود. شیخالرئیس نفس انسانی را حقیقتی میداند که ذاتاً ازسنخ عقول است؛ از این روی، فعل ذاتی و اصلی نفس، ادراک عقلی است و دیگر اقسام ادراک، مادّی و بهاعتبار بدن برای نفس، ثابتاند. تعقل، پیوندی وثیق با عقل فعال دارد و عقل فعال، علت افاضۀ صورتهای معقول و عاقلشدن مُدرِک است. براساس تفسیر مشهور ازدیدگاه بوعلی، تجرید، شرط لازم برای ادراک عقلی محسوب میشود و در فرایند ادراک عقلی، مدخلیت ذاتی دارد؛ ولی با دقت در عبارات این فیلسوف میتوان مواردی را یافت که در آنها ادراک عقلی بدون تجرید و صرفاً با اتصال به عقل فعال حاصل میشود.
According to Ibn Sina, knowledge is the acquisition of the form of the perceived in the essence of the evidence. Perception in material matters depends on the abstraction of the form of the perceived. According to the degree to which the perceptual form is abstracted from material complications, perception is divided into sensory, imaginary and intellectual. Ibn Sina considers the human soul to be a truth that is inherently part of the intellect. Therefore, the essential and main function of the soul is intellectual knowledge, and other types of perception are material and are fixed for the soul as the body is valid. Reasoning has a close connection with active intellect (al-ʿaql al-faʿʿal), and active intellect (al-ʿaql al-faʿʿal) is the cause for the expansion of intellectual forms and the intellectualization of evidence. According to the famous interpretation from Ibn Sina's point of view, abstraction is a necessary condition for intellectual knowledge and has an inherent involvement in the process of intellectual knowledge. However, carefully in Ibn Sina's expressions, we can list cases where intellectual knowledge is achieved without abstraction and only by connecting (ittisal) to the active intellect (al-ʿaql al-faʿʿal).
خلاصه ماشینی:
براساس تفسیر مشهور ازدیدگاه بوعلی، تجرید، شرط لازم برای ادراک عقلی محسوب میشود و در فرایند ادراک عقلی، مدخلیت ذاتی دارد؛ ولی با دقت در عبارات این فیلسوف میتوان مواردی را یافت که در آنها ادراک عقلی بدون تجرید و صرفاً با اتصال به عقل فعال حاصل میشود.
در این نوشتار، درصدد پاسخدادن به این پرسش هستیم: آیا ازدیدگاه ابنسینا تجرید، شرط لازم ادراک عقلی است و در فرایند ادراک عقلی، مدخلیت ذاتی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا هیچگونه اتصالی به عقل فعال و بهتبع آن، هیچ ادراک عقلیای بدون تجرید ممکن نیست و هرگونه اتصال به عقل فعال و کسب ادراک عقلی، متوقف بر تجرید است؟ پیشینۀ پژوهش غفاری قرهباغ و حمزه در مقالۀ خود (1394) با تأکید بر هماهنگی دو نظریۀ تجرید و اتصال، تجرید را علت اِعدادی ادراک عقلی دانستهاند.
با عنایت به اینکه ادراک بهمعنای گرفتن صورت مُدرَک بهنحوی از انحاست، اگر ادراک، متعلق به شیء مادّی باشد، صورت آن شیء بهواسطۀ تجرید اخذ میشود و اصناف تجرید و مراتب آن، متفاوت خواهند بود؛ بدین شرح که گاه این انتزاع و تجرید از ماده، همراه با برخی عوارض آن و گاه نیز ازنوع کامل است و در این صورت، معنا از همة عوارضی که بهسبب ماده بدان ملحق شدهاند، مجرد خواهد بود.