چکیده:
به موجب اصل 166 قانون اساسی: « احکام دادگاهها باید مستند و مستدل به مواد قانون و اصولی باشد که براساس آن حکم صادر شده است». الزام قاضی به توجیه رأی، یکی از مهمترین متغیرهای دسترسی به عدالت و انصاف است. آراء مستدل از یک سو امکان نظارت دقیقتر مراجع عالی بر آراء کیفری را فراهم میکند و از سوی دیگر به افزایش احساس عدالت در میان مخاطبان رأی میانجامد. نگارنده در این مقاله با هدف بررسی انتقادی وآسیبشناسی نسبت به شیوه رسیدگی به دلایل در مراجع کیفری با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به این نتیجه رسیده است که برای تحقق دادرسی منصفانه، توجه به دلایل و صدور آراء مستند و مستدل اهمیت بسزایی دارد، به گونهای که ضمن جلوگیری از استبداد قضات، طرفین دعوا از موجبات رد و قبول ادعاها و ادله خود مطلع خواهند شد؛ البته برای تحقق دادرسی منصفانه، وجود قضاتی متخصص و آموزشدیده لازم است تا با تکیه بر دانش و تخصص خود به ارزیابی ادله پرداخته و در نهایت آرائی مستدل و مبتنی بر مستندات قانونی صادر نمایند.
According to Article 166 of the Constitution: "Court rulings must be documented and substantiated by the articles of the law and principles based on which the ruling was issued." The obligation of the judge to justify his decision is one of the most important variables of access to justice and fairness. On the one hand, reasoned opinions provide the possibility of more accurate supervision of the high authorities on criminal decisions and on the other hand, it leads to an increase in the sense of justice among the voting audience. In this article, with the aim of critical and pathological examination of the method of dealing with reasons in criminal courts, using the analytical-descriptive method, the author has come to the conclusion that in order to achieve a fair trial, it is very important to pay attention to the reasons and issue documented and well-reasoned opinions. In such a way that while preventing the tyranny of judges, the litigants will be informed of the reasons for rejecting and accepting their claims and evidence. Of course, in order to achieve a fair trial, it is necessary to have expert and trained judges to evaluate the evidence based on their knowledge and expertise. pay and finally issue a reasoned opinion based on legal documents.
خلاصه ماشینی:
نگارنده در این مقاله با هدف بررسی انتقادی وآسیب شناسی نسبت به شیوه رسیدگی به دلایل در مراجع کیفری با استفاده از روش تحلیلی -توصیفی به این نتیجه رسیده است که برای تحقق دادرسی منصفانه ، توجه به دلایل و صدور آراء مستند و مستدل اهمیت بسزایی دارد، به گونه ای که ضمن جلوگیری از استبداد قضات ، طرفین دعوا از موجبات رد و قبول ادعاها و ادله خود مطلع خواهند شد؛ البته برای تحقق دادرسی منصفانه ، وجود قضاتی متخصص و آموزش دیده لازم است تا با تکیه بر دانش و تخصص خود به ارزیابی ادله پرداخته و در نهایت آرائی مستدل و مبتنی بر مستندات قانونی صادر نمایند.
معلوم میشود که قانون گذار در امور و دعاوی حقوقی از مفهوم اخص دلیل پیروی نموده است ؛ چرا که در این نوع دعاوی، قاضی اصولاً نقش حَکَم را ایفا میکند و جز در موارد استثنایی، عملاً وظیفه او اظهار نظر بر مبنای ادله ارائه شده از سوی اصحاب دعوا است و خود در مقام تحصیل دلیل به سود یکی از اصحاب دعوا بر نمیآید؛ به همین دلیل ، قاضی حقوقی بر مبنای حقیقت صوری ٢ اتخاذ تصمیم میکند و به این ترتیب ، طبیعی است که دلیل در ماده ١٩٤ قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان امری که اصحاب دعوا برای اثبات ادعای خود ارائه میدهند، تعریف شود ( آشوری، ١٣٨٤، ٢٠٠ ).