چکیده:
نوشهرگرایی مهمترین جنبش طرحریزی در قرن اخیر است. یک حرکت بینالمللی برای اصلاح محیط انسانساخت و ارتقای کیفیت معیارهای زندگی و ایجاد مکانی بهتر برای آن میباشد. بااینحال ارائه یک روش و شناسایی مؤلفههای مؤثر جهت میزان برخورداری محلههای شهری از الگوی نوشهرگرایی و ارائه راهکارهای مداخلهای مناسب در جهت تحقق بخشی این رویکرد که تابهحال کمتر موردبحث قرار گرفته، ضروری است. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی تحقق پذیری معیارهای نوشهرگرایی در پایداری نواحی شهری نمونه موردی محله مرکزی شهر ایلام می-باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد. جامعه آماری را در این پژوهش مدیران شهری و متخصصین دانشگاهی در حوزه شهرسازی و برنامهریزی شهری در شهر ایلام تشکیل داد که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (100 نفر) انتخابشده است. در این تحقیق، 26 شاخص موردنظر در قالب چهار عامل اصلی پیادهمداری، مسکن، سنت، مدیریت با استفاده از آزمون T تک نمونهای و دیگر آزمونهای آماری در نرمافزار Spss و نیز مدل معادلات ساختاری در نرمافزار (Smart Pls) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد شاخصهای بررسیشده نهتنها در وضعیت خوبی قرار ندارند؛ بلکه بعضی از مؤلفهها پایینتر از حد متوسط و در شرایط ضعیف قرار دارند که بیانگر آن است در مدیریت شهری به این شاخصها توجهی نشده است؛ شاخص پیاده مداری با میانگین 1/3 نسبت به سایر شاخصها بیشترین میانگین را دارد. میانگین دیگر شاخصها؛ یعنی مدیریت با 5/2، مسکن با 6/2 کمترین میانگین را دارا بودهاند. یافتههای حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که چهار مؤلفهی این پژوهش، پایداری وضعیت نوشهرگرایی نواحی شهری ایلام را 45 درصد تبیین میکنند که در بین متغیرهای پژوهش بیشترین تأثیرگذاری بر توسعهی درونزا عبارت از قرارگیری مراکز خدماتی در نزدیکی ایستگاهها، کیفیت پیادهروها، ترکیبی از اقشار مختلف مردم در کنار هم به ترتیب باارزش 934/0 و 813/0، 754/0 میباشد.
در این تحقیق، 26 شاخص موردنظر در قالب چهار عامل اصلی پیادهمداری، مسکن، سنت، مدیریت با استفاده از آزمون T تک-نمونهای و دیگر آزمونهای آماری در نرمافزار Spss و نیز مدل معادلات ساختاری در نرمافزار (Smart Pls) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد شاخصهای بررسیشده نهتنها در وضعیت خوبی قرار ندارند؛ بلکه بعضی از مؤلفهها پایینتر از حد متوسط و در شرایط ضعیف قرار دارند که بیانگر آن است در مدیریت شهری به این شاخصها توجهی نشده است؛ شاخص پیاده مداری با میانگین 1/3 نسبت به سایر شاخصها بیشترین میانگین را دارد. میانگین دیگر شاخصها؛ یعنی مدیریت با 5/2، مسکن با 6/2 کمترین میانگین را دارا بودهاند. یافتههای حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که چهار مؤلفهی این پژوهش، پایداری وضعیت نوشهرگرایی نواحی شهری ایلام را 45 درصد تبیین میکنند که در بین متغیرهای پژوهش بیشترین تأثیرگذاری بر توسعهی درونزا عبارت از قرارگیری مراکزخدماتی در نزدیکی ایستگاهها، کیفیت پیادهروها، ترکیبی از اقشار مختلف مردم در کنارهم به ترتیب باارزش 934/0 و 813/0، 754/0 میباشد.
New Urbanism is the most influential planning trend of the twentieth century. It is an international movement to improve the man-made environment, enhance living conditions, and make the world a better place. However, it is required to give a method and identify the effective components for the extent to which urban areas experience the New Urbanism model, as well as provide relevant intervention solutions to implement this approach, which has been discussed less frequently up to the present point. This study's objective is to assess the applicability of new urbanism parameters to the sustainability of representative urban areas in Ilam's central neighborhood. The research method is descriptive-analytical, and the questionnaire is the primary data-gathering instrument. This study's statistical population was comprised of city managers and academic experts in urban planning from Ilam city, who were selected through the purposeful sampling technique (100 people). In this study, 26 indicators were employed in the form of four primary factors: pedestrianization, housing, tradition, and management. One-sample T-tests and other statistical tests in SPSS software, as well as a structural equation model in SmartPLS software, were utilized to analyze the data. The results demonstrate that the analyzed indicators are not in an excellent state; rather, certain components are below average and in poor conditions, which indicates that these indicators have not been given attention in urban administration. The pedestrian index has the highest average compared to other measures, with a mean of 1.3. The other indicators like management with a mean of 2.5 and housing with a mean of 2.6 have the lowest average. The results of the structural equation model indicate that the four components of this study account for 45% of the stability of New Urbanism in the urban areas of Ilam. The research variables that have the greatest impact on infill development are the proximity of service centers to stations, the quality of sidewalks, and the combination of diverse classes of people, with values of 0.93, 0.81, and 0.75, respectively
خلاصه ماشینی:
در نتیجه، نگرانی فزاینده بین محققان و متخصصان و نیز مدیران شهری، در مورد الگوهای فعلی رشد شهری و تأثیر آن بر کیفیت زندگی وجود دا > در این راستا با توجه به کاربست اصول نوشهرگرایی و در نظر گرفتن رویکردهای نوین شهرسازی در پایداری محلات شهری رویکرد نوشهرگرایی اقدام به سنجش وضعیت این برنامه در راستای توسعه پایدار منطقه موردنظر نموده است.
بنابراين، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال صورت گرفته است که وضعیت شاخصهای نوشهر گرایی در شهر ایلام در چه سطحی قرار د Tabibiyan & Lahouti مبانی نظری در طول 20 سال گذشته، نوشهرگرایی به یکی از برجستهترین جنبشهای طراحی شهری در ایالاتمتحده تبدیلشده است.
نوشهر گرایی معتقد است که بازگشت به الگوی محلات سنتی برای ایجاد جوامع پایدار و کارا لازم است و توسعه سنتی محلات در کانون توجه آن قرار دارد، اگرچه درزمینه توسعههای مسکونی جدید به وجود آمده ولی همواره بر توسعههای درون بافت و اصلاح بافتهای موجود تأکید کرده است و مخالف گسترش بیشازحد و اندازه شهر و درنتیجه هدر رفتن زمین میباشد (APA, 2000 > 1-2 رویکرد و الگوواره نوشهرگرایی: در دهه 1980 میلادی تعداد زیادی از معماران و شهرسازان آمریکایی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و افزایش فزاینده جوامع محلی که پراکنده و متفرق، وابسته به اتومبیل و دارای فاصله با مراکز شهری بودند، اظهار نارضایتی کردند.
در این رابطه، نتایج آزمون T تَک نمونهای نشان میدهد که مؤلفههای پیاده مداری از دیدگاه شاخصهایی نوشهر گرایی در پایداری نواحی شهری ایلام معنادار است، بهطوریکه هم میانگین مشاهدهشده بالاتر از حد متوسط بوده و سطح معناداری نیز کمتر از 001/0 است.