چکیده:
بررسی پدیده حجاب، به عنوان نوعی کنش متقابل نمادین، بیانگر این امر است که فرد کنشگر برای پوشش و حجاب خود معنایی ذهنی و ارزشی نمادین، قائل است؛ به نحوی که کنش او در ارتباط با دیگران و تحت تأثیر انتظارات دیگران در عرصه اجتماعی شکل میگیرد، نظر به اهمیت این مسأله، جهت دستیابی به پنداشت و تجربه زیسته دختران جوان ایرانی از مقوله حجاب و پوشش، تلاش شد تا با استفاده از شیوه پدیدارشناسی و انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، با 13 نفر از این افراد، چگونگی این فهم و تجربه و همچنین نحوه برساخته نمودن آن را در چارچوب مفهومی کنش متقابل نمادین، در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، تبیین شود. با روش تجزیه و تحلیل هفت مرحلهای کولایزی، 600 کد توصیفی به دست آمد که تمامی این کدها در قالب یک توصیف بسیار مفصل از پدیده پوشش و حجاب، تحت 35 زیر کدهای تفسیری گردآوری شد که پس از تلفیق آنها 12 کد تفسیری و در نهایت 5 کد تبیینی به عنوان فهم و تجربه زیسته هنجارمند سیاسی- دینی، ساختارشکنانه، سازوارگونه، نئولیبرالیستی و هویّتمحور کالایی شده از مقوله حجاب و پوشش به دست آمد.
The comprehension approach not only emphasizes on observing public hijab and effaf in the society, but, considering world’s transitions regarding women’s issue, it also maintains hijab from the targeting policies regarding the challenges from the rival perspectives and insists on religious reasoning about hijab in public. In addition, to obtain the perception and experience of young women about hijab and modesty, the present study applied a quality phenomenology and conducted semi-structures interviews with 13 young women form Isfahan University of Medical Science. The semi-structures interviews described how young women percept and experience hijab and how they realize it in the symbolic mutual action framework. Colaizzi method was applied and 600 descriptive codes were obtained. All of the obtained codes were in the frame of a detailed description of hijab and they were under 35 interpretative codes. After the integration, 12 interpretative codes were obtained and finally 5 descriptive codes as understanding and experiencing normal political-religious life, deconstructionism, consistent, neoliberalism, and commodified identity-oriented were obtained regarding hijab and modesty.
خلاصه ماشینی:
فهم دانشجویان علوم پزشکی اصفهان از مقوله حجاب (بر اساس کنش متقابل نمادین) 1 زهرا آبیار 2 اللهکرم کریمیپور 3 مسعود کیانپور 4 چکیده بررسی پدیدۀ حجاب، بهعنوان نوعی کنش متقابل نمادین، بیانگر این امر است که فرد کنشگر برای پوشش و حجاب خود معنایی ذهنی و ارزشی نمادین، قائل است؛ بهنحوی که کنش او در ارتباط با دیگران و تحت تأثیر انتظارات دیگران در عرصه اجتماعی شکل میگیرد.
همچنین از مصاحبه چنین نیز حاصل شد که کنشگران این امر را تجربه میکنند که حجاب در یک بُعد خود، مقولهای است که از اهمیّت رسانهای در سطح ملی برخوردار است؛ بدین معنی که در این تجربه، دین چون ابزاری جهت ادامۀ حکومت و نمود قدرت سیاسی ظاهر میشود؛ اگرچه مسئله اخیر در سطح دانشجویان علوم پزشکی کمتر مشاهده شد، ولی در میان افراد عضو تشکلهای بسیج و نهادهای دینی- سیاسی این دانشگاه وجود داشت.
عرفیشدن پوشش عرفیشدن (شجاعی زند، 1379: 211-195) کد برآمده از چند زیرکد تفسیری «جدااِنگاری اخلاق و امر حجاب»، «جدااِنگاری ایمان و امر حجاب» و «جدااِنگاری دینداری و امرحجاب» است؛ بیانگر این است که در فهم ساختارشکنانه، میان دین و مؤلفههای آن چون ایمانمداری و اخلاق، هرگونه رابطه نفی میشود و به تعبیری در این تجربه از مقوله حجاب و پوشش عرفیسازی صورت میگیرد؛ بدین معنی که در فرایند کنش عرفیشدن، دختران جوان، متأثر از دوران مدرنیته و تحولات آن، دچار تغییراتی در عرصه نگرش خود میشوند و نسبت به تمایلات و رفتارهاشان، تلاش دارند تا از هِیمنۀ برخی مرجعیّتها از جمله دین در عرصه فردی خارج شده، این کنشها را بدون اقتدار یک مرجعیّت بیرونی بپذیرند.